پدر تازه بیوه شده که قصد دارد دخترش را به تنهایی بزرگ کند ، با تردیدها ، ترس ها ، دل درد و پوشک کثیف کنار می آید. الهام گرفته از یک داستان واقعی.
فیلمی غمانگیز و اجتماعی محصول 2020 به کارگردانی فلوریان زلر میباشد. این فیلم داستان مردی را روایت میکند که با وجود بالا رفتن سنش ، از درخواست کمک از دخترش اجتناب میکند. او سعی دارد تا از شرایط متغیر خود سر در بیاورد ، چندی بعد او به کسانی که دوستشان دارد ، ذهن خود و حتی چهارچوب اصلی چیزهایی که باور دارد نیز شک میکند و…
حسین عطاردی با همسرش، فخری و پسرش، در خانهٔ قدیمی پدر زندگی میکند. او و همسرش کارمند بانک اند. فخری با تهیهٔ وام مسکن به اصرار به حسین میقبولاند که خانهٔ پدری را بفروشند و در یک مجتمع آپارتمانی، در حومهٔ شهر ساکن شوند. پدربزرگ مخالف است. آنها به منظور فروش خانه، پدربزرگ را به آسایشگاه سالمندان میسپارند و ..
مایکل تلاش میکند تا با توسل به روشهای مختلف پولشویی، درآمد کلانی که از کارهای خلاف خود بدست آورده را صرف امپراطوری مافیایی خود کرده و به آن وجههای قانونی ببخشد، اما...
سال 1958. «مایکل کورلئونه» (پاچینو) درگیر سرو سامان بخشیدن به امپراتوری ای است که از پدرش، «دون ویتو» (براندو) به ارث برده است. داستان به طور موازی زندگی «مایکل کورلئونه» قبل از انقلاب کوبا و زندگی «ویتو کورلئونهٔ» جوان، مهاجرت او از سیسیل به آمریکا و چگو
دون ویتو کورلئونه (براندو) یکی از روسای پرقدرت مافیاست که به خاطر کمک هایش به مهاجران ایتالیایی در نیویورک به «پدرخوانده» معروف است. پس از مرگ «دون ویتو»، جای او را پسر کوچک خانواده، «مایکل» (پاچینو)، می گیرد که پیش از این علاقه ای به فعالیت های غیرقانونی خانواده اش نداشته است. «مایکل» خیلی زود با یک سری قتل و کشتار و پس از تصفیه ی خرده حساب های قدیمی، پدرخوانده ی جدید می شود.
پسر نوجوان و آسیب پذیری شاهد جایگزینی مادرش توسط زن جدید و عجیبی میشود و باید با نیروهای ماوراء طبیعی وحشتناکی که به نظر می رسد به همراه این زن به خانه آنها آورده شدهاند روبهرو شود.
کشیشی فقیر که در آرزوی زندگی بهتر برای خود و خانواده اش است، روستای روستایی خود در بنگال را در جستجوی کار ترک می کند.
داستان واقعی زندگی بوکسوری که به کشیش تبدیل شده است. هنگامی که یک مصدومیت به حرفه بوکس آماتور او پایان می دهد، استوارت لانگ به لس آنجلس نقل مکان می کند تا پول و شهرت پیدا کند. در حالی که به عنوان یک کارمند سوپرمارکت در حال تراشیدن است، با کارمن، معلم مدرسه یکشنبه که به نظر می رسد از جذابیت پسر بد خود مصون است، ملاقات می کند. مصمم به جذب او، آگنوستیک قدیمی شروع به رفتن به کلیسا می کند تا او را تحت تاثیر قرار دهد. با این حال، تصادف با موتور سیکلت او را به این فکر میاندازد که آیا میتواند از شانس دوم خود برای کمک به دیگران استفاده کند، و به این درک شگفتآور منجر میشود که او قرار است یک کشیش کاتولیک باشد.
پدر جوانی به اسم «آنتی» که پسر بچه بازیگوش و باهوشی دارد، تصمیم می گیرد سرپرستی یک دختر بچه را نیز قبول کند اما ورود این دختر بچه به زندگی آن ها, با ماجراهای خنده دار بسیاری همراه می شود.