در مجموع 188 فیلم و سریال یافت شد.
در مجموع 188 فیلم و سریال یافت شد.
وقتی «اسکار»، پسربچهای حساس و دوازدهساله که قربانی زورگویی دیگران است، با همسایهی جدیدش «الی» آشنا میشود — دختری مرموز و کمحرف — میان آن دو دوستیای شکل میگیرد. در آغاز نسبت به یکدیگر محتاطاند، اما بهتدریج پیوندی عمیق میانشان برقرار میشود؛ با این حال، خیلی زود روشن میشود که «الی» یک دختر معمولی نیست.
پنج دوست صمیمی که به دنبال راهی برای ثروتمند شدن بودند، سرانجام در جنگل مقدار زیادی طلا پیدا میکنند. درست زمانی که فکر میکنند بالاخره موفق شدهاند، با یک پدرخوانده آلمانی دچار دردسر میشوند که برای به دست آوردن طلا یکی از آنها را میرباید. سرانجام دوستان موفق میشوند رفیقشان را نجات دهند و دوباره به روزهای معمولی و شکستخوردهی خود بازمیگردند.
ادوین به خواهرش در بستر مرگ قول داده بود که پسرش را، که سالها پیش از او جدا شده بود، پیدا کند. جستوجوی ادوین او را به مدرسهی «دوری» در جاکارتا کشاند؛ مدرسهای ویژهی نوجوانان بزهکار، جایی که او بهعنوان معلم جانشین مشغول شد. در آنجا ناچار است با خشنترین دانشآموزان روبهرو شود تا برادرزادهاش را بیابد. اما درست زمانی که او را پیدا میکند، شورشی گسترده در سراسر شهر آغاز میشود و ادوین در مدرسهای گرفتار میشود که پر از نوجوانان بیرحمی است که تشنهی خون او هستند.
توتسکو دانشآموز دبیرستانیایست که توانایی دیدن "رنگهای" درون دیگران را دارد؛ رنگهایی از شادی، هیجان و آرامش، و رنگی که از همه بیشتر دوستش دارد. کیمی، همکلاسیاش در مدرسه، زیباترین رنگ را از خود ساطع میکند. با اینکه توتسکو هیچ ساز موسیقی نمینوازد، با
جکی و کلوتایر در یک دبیرستان و در حوالی همان اسکلهها بزرگ میشوند. او درس میخواند، اما کلوتایر از مدرسه فرار میکند. مسیرهایشان به هم گره میخورد و دیوانهوار عاشق یکدیگر میشوند. زندگی تمام تلاشش را میکند تا آنها را از هم جدا کند، اما آنها مانند دو نیمهی یک قلباند.
نقاشیهایش راهی برای فرار از گذشتهاند. هنرمند سیاهپوستی که به سوی موفقیت میشتابد، با بازگشت ناگهانی پدرش، که پس از سالها اعتیاد، در پی آشتی است، از مسیرش خارج میشود. این دیدار، درسی از حقیقت به همراه دارد: گاهی فراموش کردن از بخشیدن دشوارتر است.
چن یوتونگ، دانشآموز یک مدرسهی راهنمایی دخترانه، در مدرسه مورد آزار و اذیت قرار میگرفت، اما مادرش لی هان نتوانست دخترش را از این "جهنم" نجات دهد. همهی اطرافیانش چشمان خود را بر این ماجرا بستند و این سکوت جمعی، خشونتی بزرگتر را رقم زد.
هنگامی که دختری نابغه و نهساله که در یک کارگاه استثماری کار میکند، فرصتی برای رفتن به مدرسه پیدا میکند، مجبور میشود تصمیمی دشوار برای آیندهی خود و خواهرش بگیرد.
بنوآ خود را در بدهی میبیند و مجبور میشود بار دیگر از والدین ثروتمندش کمک بخواهد. نقشهاش برای گرفتن پول این است که آنها را متقاعد کند که قرار است با دوست مدلش، امیلی، ازدواج کند. این زوج جوان برای دیدار با خانواده به مراکش دعوت میشوند. اما درست در مسیر فرودگاه، امیلی برنامهاش را لغو میکند. بنوآ که نمیخواهد نقشهاش خراب شود، تصمیم میگیرد بهجای او راننده پرحرف اوبرش، فیونا، را همراه خود ببرد. این فقط یک آخر هفته است... چه مشکلی ممکن است پیش بیاید؟
با دستگیری «پرومال»، مشکلات «کومارسان» شدت میگیرد و به زودی با انتخابی دشوار روبهرو میشود؛ انجام وظایفش به عنوان یک پلیس یا ایستادگی برای آنچه که درست است.