هلن که درگیر یک رابطه پرشور با مردی میشود که هیچ اطلاعی از هویت پنهانی او ندارد. هنگامی که معشوقش قربانی دنیای زیرزمینی خطرناک لندن میشود، هلن تحت فشار قرار میگیرد و کارفرمایش سام را برای محافظت از او فرا میخواند.
قسمت هفتم منتشر شد.
ده هزار انسان در زمین باقیمانده و مجبور شدهاند که به علت هوای سمی کره زمین، در سیلوهای غولپیکر زیرزمینی که عمقی به میزان صدها طبقه دارند، زندگی کنند. در این مکانها مردم در جامعهای زندگی میکنند که پر از آئیننامههای نوشته شده برای محافظت از آنها میباشد اما هیچکس نمیداند که چرا و چه زمانی این سیلوها ساخته شدهاند.
جائه پیل و سانگ گو که خود را سرسخت معرفی می کنند به خانه رویایی خود به سبک اروپایی نقل مکان می کنند. هنگامی که بازدیدکنندگان ناخواسته وارد می شوند، روح شیطانی مهر و موم شده ای را در زیرزمین بیدار می کنند و هاله ای تاریک شروع به احاطه می کند.
بن مونرو، روانشناس اجتماعی آمریکایی، یک فرقه محلی مرتبط با یک رویداد نگران کننده را بررسی می کند. در حالی که او در کارش غوطه ور می شود، دختر نوجوان سرکشش، مازی، با پسری مرموز محلی درگیر می شود که او را با صحنه مهمانی زیرزمینی شهر آشنا می کند. همانطور که این دو جهان به سمت یک تقاطع حرکت می کنند، خود را در خطر بزرگی می بیند و بن باید برای نجات او با ساعت مسابقه دهد.
سفر مردی از محله های فقیر نشین بمبئی به دنیای ورزش های شدید زیرزمینی را دنبال می کند.
در اواخر هزاره و در حالی که کل شهر در هرج و مرج است، دولت تصمیم می گیرد صنعت سرگرمی های زیرزمینی فاسد و شیوه های پولشویی را ریشه کن کند تا نظم و جنایت را احیا کند.
ساین با درک اینکه نمیتواند فیسک را به تنهایی از بین ببرد، با یک گروه مقاومت زیرزمینی همکاری میکند تا یک بار برای همیشه غارتهای کنترل نشده فیسک را افشا کرده و پایان دهد.
کاکا پسر یک قهرمان است. بدن او توسط یک نیروی شیطانی مورد تهاجم قرار می گیرد که با افزایش سن قوی تر می شود. در نهایت این نیرو قدرت تاریک کافی برای نابودی کل جهان را خواهد داشت. برای جلوگیری از وقوع چنین فاجعه ای، اژدهای سیاه افسانه ای، پرنسس نینی، رئیس باراگون و براتی بیرلی با کاکا متحد می شوند تا از سرزمین خود دفاع کنند. آنها در سرزمینهای ممنوعه، دنیای زیرزمینی و جهان موازی، با گلهای گوشتخوار و موجودات سنگی مبارزه میکنند. با وجود خطرات، جوانان هیچ ترسی نشان نمی دهند. آنها مصمم هستند تا نیروهای تاریک را از سرزمین خود بیرون کنند.
ایرنا گوت 19 ساله در خانه یک افسر نازی بسیار مورد احترام در لهستان وقتی متوجه می شود که محله یهودی نشین در شرف نابودی است، به خانه دار ارتقا می یابد. او که مصمم به کمک به دوازده کارگر یهودی است، تصمیم می گیرد آنها را در امن ترین جایی که فکرش را می کند - زیرزمین خانه سرگرد آلمانی - پناه دهد. در طول هشت ماه آینده، ایرنا از شوخ طبعی، شوخ طبعی و شجاعت بسیار خود استفاده می کند تا دوستان خود را تا جایی که ممکن است پنهان کند.
وقتی جسیکا با خانوادهاش به خانه دوران کودکیاش برمیگردد، کوچکترین دخترخواندهاش آلیس وابستگی وهمآوری به خرس عروسکی به نام چانسی که در زیرزمین پیدا میکند پیدا میکند. آلیس شروع به بازی با چانسی می کند که بازیگوشی شروع می شود و به طور فزاینده ای شیطانی می شود. همانطور که رفتار آلیس بیشتر و بیشتر نگران کننده می شود، جسیکا مداخله می کند تا متوجه شود که چانسی بسیار بیشتر از خرس اسباب بازی پر شده ای است که او معتقد بود.