
وقتی که مورت میفهمد کمتر از یک سال از عمرش باقی مانده، نامزدش نیکول او را ترک میکند و او مجبور میشود با سرنوشت تلخ خود کنار بیاید. مورت به یک سرویس دوستیابی میپیوندد که افراد را بر اساس تاریخ مرگشان به هم معرفی میکند. او در این میان با کیت آشنا میشود، اما سایه یک دلال دیوانه که او را تعقیب میکند، همیشه بر سر او سنگینی میکند.
در دل سرزمین اسرارآمیز آز، الفابا، دختری سبزپوست که از نگاه همه مطرود و منفور است، ناچار میشود زندگیاش را با گلندا، بانوی محبوب و اشرافزادهی دانشگاه شیز، تقسیم کند. اما پشت لبخندهای پر زرق و برق گلندا و نگاه تیزبین الفابا، ماجرایی از دوستی، رقابت و سرنوشت آغاز میشود. در حالی که یکی تبدیل به جادوگر نیک میشود و دیگری به جادوگر شرور غرب بدل میگردد، رابطهی آنها زیر فشار تصمیمات سرنوشتساز قرار میگیرد.
در حالی که جهان در آستانه نابودی قرار دارد، دیتریش بونهوفر به توطئهای مرگبار برای ترور هیتلر میپیوندد، و ایمان و سرنوشت خود را به خطر میاندازد تا جان میلیونها یهودی را از نسلکشی نجات دهد.
در دل شهر افسانهای ماکوندو، ماجراهای هفت نسل از خانواده بوئندیا روایت میشود؛ جایی که عشق و خاطره در کنار رازهای گذشتهای ناگریز، سرنوشتی شگرف و فراموشنشدنی را برایشان رقم میزنند.
قسمت ششم منتشر شد.
ده هزار سال پیش از به قدرت رسیدن پل آتریدیز، دو خواهر به نامهای والیا و تولای هارکونن فرقه افسانهای و محفل زنان را پایهگذاری کردند که بعدها با نام بن جسره شناخته شد تا سرنوشت آینده بشریت را تحت کنترل خود درآورند.
گِجا که در ترور پَمّا شکست میخورد، خود را در همان زندانی مییابد که قربانیاش در آن نگهداری میشود. اما اینبار او مصمم است که کار نیمهتمامش را تمام کند. در همین حال، یک پلیس بیرحم نقشهای خطرناک میریزد: انتقال زندانیان خطرناک به راجستان. این تصمیم همه چیز را به اوج تنش میرساند، جایی که نبرد برای بقا، انتقام و عدالت در هم میآمیزد. این داستان، تلاقی مرگ و عدالت است؛ جایی که هر حرکت، سرنوشت زندگان و مردگان را تغییر میدهد.
موفاسا، توله شیری که گمشده و تنها است، با شیری دلسوز به نام تاکا آشنا میشود؛ وارث یک خاندان سلطنتی. این ملاقات تصادفی آغازگر سفری گسترده برای گروهی از طردشدگان است که در جستجوی سرنوشت خود هستند.
سه نوجوان که به طور عجیبی توسط سرنوشت انتخاب شدهاند، قادرند با عطسه به بیست سال آینده سفر کنند. اما در برابر تهدیدی که میتواند دنیا را نابود کند، آنها تنها با حماقت و تواناییهای بسیار محدود خود مواجه هستند. برادران 'کینگ بمب' که ذهنی پیچیده دارند و ظاهرشان مانند بزرگسالان است، تنها امید آنها برای نجات دنیا هستند. آیا این تیم از بچهها میتوانند با دشمنان خود مقابله کنند و آینده را نجات دهند؟
ریکاردو در سال 1994، رویای فیلمساز شدن را کنار گذاشت. او که در بیست و چهار سالگی به نظر میرسید سرنوشت خود را پذیرفته است، زندگی در جامعهای مصرفی و ناشناس. دیگر هیچ امیدی به تبدیل شدن به یک هنرمند نداشت. اما زمانی که رادیو-کانادا با او تماس گرفت و درخواستش را در بین فینالیستهای برنامهی 'La Course' سال 1994-95 انتخاب کرد، شعلهای دوباره در دل او روشن شد. شاید هنوز فرصتی برای دنبال کردن رویایش وجود داشته باشد.
ریشی به خاطر اشتباهی که دوستش یاجی مرتکب میشود، عاشق دختری به نام تارا، یک راننده مسابقهای تازهکار، میشود. رابطهی ریشی و تارا که قرار بود نزدیک و عاشقانه باشد، از هم پاشیده میشود. ریشی با پیشنهاد یاجی به لندن میرود و بهعنوان کارآموز در یک پیست مسابقه کار میکند، تا شاید سرنوشت جدیدی برای خود رقم بزند.