بیور شرور جنگل را با ماده صورتی خطرناکی پوشانده است که هنگام تماس با آب منفجر می شود. با نزدیک شدن به فصل بارانی، تیم متفرقه حیوانات باید برای یافتن پادزهر عجله کنند.
تلما آرزو دارد یک تک شاخ پر زرق و برق باشد. سپس در لحظه ای نادر صورتی و پر زرق و برق از سرنوشت، آرزوی تلما محقق می شود. او به سرعت به یک ستاره بین المللی می رسد، اما با هزینه ای غیرمنتظره. پس از مدتی، تلما متوجه می شود که او مانند خود معمولی و بدون درخشش خود شادتر بوده است. بنابراین او شاخ خود را پایین می آورد، برق هایش را پاک می کند و به خانه برمی گردد، جایی که بهترین دوستش با در آغوش گرفتن منتظر اوست.
یک دانشجوی هنر جوان به نام میا وستبروک از کمبود اعتماد به نفس رنج میبرد. اما زمانی که میا به صورتی غیرمنتظره، راهی سفری عجیب و خطرناک به سوی یک سرزمین ناشناخته میشود، همه چیز تغییر میکند و…
در سال 2022، یک بازی واقعیت مجازی با نام هنر شمشیرزنی آنلاین رونمایی میشود که بازیکنان آن با گذاشتن کلاهی بر سر که با عصبهای گردن ارتباط برقرار میکند میتوانند به دنیای مجازی بازی که آینکرد نامیده میشود منتقل شوند. در 6 نوامبر 2022 تمام بازیکنان برای اولین بار پس از آزمایش نسخه بتای آن، به بازی متصل میشوند اما متوجه میشوند که دکمهای برای خروج از بازی وجود ندارد. کایابا آکیهیکو، سازنده بازی، به آنها اطلاع میدهد که برای خروج از بازی باید تمامی 100 مرحله بازی را فتح کنند و در این بین هرکس که آواتارش بمیرد در دنیای واقعی نیز کلاهش با فرستادن فرکانسی به سرش او را میکشد. همچنین در صورتی که در دنیای واقعی کسی کلاه را از سر آنها بردارد باعث مرگ آنها میشود.
هنگامی که الهه جنگ در بدن دختری جوان تناسخ پیدا میکند، پسری یتیم به نام سیا، متوجه میشود که قرار است از این دختر محافظت کرده و جهان را نجات دهد، اما تنها در صورتی که بتواند با گذشته خود روبرو شده و عضوی از شوالیههای زودیاک شود…
سحر ماهان، موسیقی دان، و شهرام شب آویز، کارگردان تئاتر، پس از چند سال زندگی مشترک تصمیم به طلاق می گیرند و می خواهند پسرشان امیرحسین متوجه قضیه نشود. قرار می شود امیرحسین سه روز در هفته پیش مادرش باشد و بقیه روزها نزد پدرش. یکی از دوستان شهرام به نام پیمان که به اتفاق نامزدش عضو گروه نمایشی شهرام هستند، قصد دارد به زودی ازدواج کند.
هر زمستان، تنها در بیابانهای بیرحم و یخی قطب جنوب، در مرکز نامساعدترین ناحیه بر روی کره زمین، یک سفر واقعاً قابل توجه رخ میدهد، درست به همان صورتی که در طی هزاران سال انجام شدهاست...
در فیلم چاقوهای تیز کرده نویسنده مشهور و ثروتمند رمانهای جنایی به نام هارلن ترومبی، همه خانواده خود را به جشن تولد 85 سالگیاش دعوت میکند اما وقتی بعد از مراسم، هارلن به طرز مشکوکی به قتل میرسد، یک کارآگاه خصوصی وارد ماجرا میشود تا راز قتل را کشف کند. این در صورتی است که تمام اعضای خانواده هارلن میتوانند قاتل باشند...
امیر محجوبی(سیدجواد رضویان) هنرپیشه محبوب سینما قصد دارد با دخترخالهاش، هستی(افسانه پاکرو) ازدواج کند. اما پدر هستی، حاج نایب (رضا شفیعیجم) که فردی بسیار متعصب و سنتی است اعلام میکند که حاضر نیست یک هنرپیشه و مطرب را به عنوان دامادش قبول کند و تنها در صورتی با ازدواج امیر و هستی موافقت میکند که امیر شغلش را عوض کند. هستی و امیر تلاش میکنند تا نظر حاج نایب را عوض کنند. در همین حین جلیل برادر دوقلوی امیر پس از سالها از خارج از کشور بازمیگردد…
مجید(وحید رحمتی) برای خواستگاری از فرشته(ویدا جوان) منتظر بازگشت پدر او از سفر خارج است،در صورتی که بر خلاف تصور او مظفرخان(سید مهرداد ضیایی) از زندان آزاد شده و به خانه باز می گردد. از آنجا که خانواده مجید کاملا موجه و متشخص بوده و بر خلاف آنها پدر،برادر (محمد معماریان) و پسرخاله فرشته (محمد امین کریم پور) همگی خلاف کار هستند، مظفر خان نگران سرکوفت های احتمالی آینده شده و با این ازدواج مخالفت مینماید.بنابراین شرطی برای ازدواج آن ها می گذارد،سیاوش(محمدامین کریم پور) و فرهاد(محمد معماریان) جهت بانجام رساندن شرط مظفرخان نقشه های مختلفی دارند که اتفاقاتی را رقم زده و ...