قسمت نهم با زیرنویس فارسی منتشر شد.
داستان هیولای میلواکی از منظر قربانیان و بیکفایتی پلیس روایت میشود که به ویسکانسین اجازه داد تا یک قتل چند ساله انجام دهد.
قسمت چهارم منتشر شد.
در مورد مادری است که پسرش به قتل رسیده است . اکنون قاتل پسر وی از زندان آزاد شده و این مادر قصد دارد تا جای این قاتل را پیدا کند ولی مجموعه ای از حوادث غیر منتظره و غم انگیر در راه وی وجود دارد و …
قسمت دوازهم منتشر شد.
همایون و ارغوان در آستانه ازدواج، قربانی خیانتی هولناک می شوند. همایون پشت دیوارهای زندان برای انتقام از سامان لحظه شماری می کند که مرگ از راه می رسد. آرشام یکتا متولد می شود. دختری به نام صحرا کنارش قرار می گیرد تا مسیر انتقام از خائنان برای آرشام هموار شود.
بازی بیرحمانه مهاجمان، قربانیان و ناظران در کلاس در حالی که دانشآموزان برای قرار گرفتن در بالای هرم با هم رقابت میکنند.
ازدواج یک زن جوان با یک شاهزاده جذاب، زمانی که او به عنوان قربانی به اژدهایی که در آتش نفس می کشد، به یک مبارزه شدید برای بقا تبدیل می شود.
در روستایی پیش از انقلاب فردی خانزاده با نام امیر به عنوان قاضی محلی در روستا فعالیت میکند و به خاطر سابقه خوبی که داشته، مردم به او اعتماد کامل دارند و بخش مهمی از کارهای روستا را به امیر سپردهاند. حال پس از سالها یکی از اهالی روستا با نام لی لی که از روستا به خاطر تهمت مردم به فاحشه بودن رفته، به عنوان اشرافزاده به روستا برمیگردد و به مردم وعده میدهد که در صورت کشتن امیر، پول زیادی به آنها خواهد داد…
پس از از دست دادن فروشگاه لباسشویی خود در یک حادثه آتش سوزی، یک مادر مجرد Duk-hee از یک بانک تماسی دریافت می کند که یک وام سخاوتمندانه اولیه را ارائه می دهد بنابراین او بلافاصله آن را می گیرد. اما بلافاصله پس از آن، او متوجه می شود که قربانی یک طرح فیشینگ صوتی شده است. دوک هی که ویران شده برای کمک به پلیس مراجعه می کند، اما از اینکه امیدی به پس گرفتن پولش وجود ندارد، ناامیدتر می شود. در لحظه ناامیدی، جائه مین، فیشری که او را فریب داده بود، یک بار دیگر تلفن خود را زنگ میزند تا به دوک هی در مورد سازمان جنایتکاری که او را قفل کرده و او را مجبور به برقراری تماسهای فیشینگ صوتی از چین کرده است اطلاع دهد. با آن تماس، دوک هی تصمیم می گیرد خودش این پرونده را بررسی کند و با دوستانش با هواپیما به چین برود.
پیرمردی که شغلش باربری است و قصد خرید سیمکارت و تلفن همراه را دارد که دست بر قضا سیم کارت خاموش سالیان گذشته رئیس جمهور مورد معامله قرار میگیرد .
اریکا، گوینده موفق رادیو که در نیویورک زندگی می کند و در برنامه های خود این شهر را جایی فوق العاده تصویر می نماید، یک روز تبدیل به قربانی خشونت بی دلیل همین شهر می شود. چیزی که تا آن زمان از دید وی مخفی مانده بود. شبی با نامزدش دیوید هنگام پیاده روی مورد حمله اوباش خیابانی قرار می گیرند. زمانی که اریکا در بیمارستان-پس از اغمای طولانی- چشم می گشاید، عزیزترین چیز زندگی اش-یعنی نامزدش دیوید- را از دست داده است.
قسمت یکم منتشر شد.
قتلهایی در تهران رخ میدهد که در آنها قاتل با مسموم کردن سوژههای خود آنها را به قتل میرساند. قاتل به همین علت به افعی تهران شهرت دارد و تمامی قربانیان او سابقه کودکآزاری دارند. آرمان بیانی، منتقد و مدرس سینماست و قصد دارد دربارهٔ این قتلها فیلم بسازد. در ابتدا با درخواست او مخالفت میشود ولی روزی فرهاد، تهیهکننده سینما، به آرمان میگوید امکان ساخت فیلم مهیا شده. چرا که گویا پلیس میخواهد از ساخت فیلم برای به دام انداختن قاتل استفاده کند. آرمان درگیر ساخت فیلم میشود و در عین حال مشکلات شخصی و خانوادگی فراوانی دارد.