
همزمان با نزدیک شدن به اجرای ممنوعیت جهانی یک اپلیکیشن چینی محبوب، یک کارشناس مهاجر سایبری که به اشتباه متهم شده است، برای پاک کردن نام خود و افشای توطئهای که دموکراسی جهانی را به خطر انداخته، تلاش میکند.
در سال 1887، پس از گذراندن دو سال در زندان منطقهای یوما، هانتر برداک، مردی فاضل با گذشته پیچیده، به ناحق متهم شد، به شهر فار هاون آریزونا برمیگردد تا با دو فرزند خردسال خود از نو شروع کند. اما هنگامی که پدرشوهرش توسط یک گروه ناشناس مورد حمله قرار میگیرد، برادوک باید با نیروهای فاسدی که شهر را خفه میکنند مقابله کند تا از چیزی که بیشتر دوست دارد محافظت کند.
ادموند دانتس، یک ملوان که به اشتباه به خیانت متهم شده است، در قلعه دِ ایف در نزدیکی مارسی زندانی میشود. پس از فرار و پذیرش هویت کنت مونتکریستو، او نقشهای برای انتقام از کسانی که او را به ناحق متهم کردهاند، میچیند.
در جریان خدمت به عنوان یکی از اعضای هیئتمنصفه در یک دادگاه قتل پرمخاطب، جاستین کِمپ، مردی خانوادهدوست، با یک دوراهی اخلاقی جدی مواجه میشود؛ مسئلهای که او میتواند از آن برای تأثیرگذاری بر رأی هیئتمنصفه استفاده کند و احتمالاً متهم را به گناهکار بودن محکوم یا از اتهام تبرئه کند.
استان یک پرواز شبانه از لندن به پکن را روایت میکند. کارآگاه هانا لی ماموریت دارد دکتر متیو نولان را که به جنایتی متهم شده است، به چین بازگرداند. اما در میانه
تاج پادشاه نپتون دزدیده شده و دزد آن هم مشخص نیست اما به نظر میرسد که کار آقای کراب باشد. او رئیس باب اسفنجی داستان ماست. همه فکر می کنند آقای کراب متهم اصلی است. از طرفی آقای کراب حاضر است بمیرد اما به ترفیعی که همیشه منتظر آن بوده و حتی در رویاهایش به آن فکر میکرده برسد. باب اسفنجی هم برای کمک به رئیسش همه کار میکند…
دهلی نو، زمستان 1993. یک جوان ناشنوا توسط «دفتر» دستگیر و به جاسوسی متهم می شود. یک کارشناس زبان اشاره به عنوان مترجم برای مامور دولت و "جاسوس" وارد می شود. کشف رمز و راز سفری است که متخصص زبان اشاره را به گرداب تاریک رقابت بین سازمان های اطلاعاتی، فریب و فساد می کشد، جایی که خط افق بین بی گناهی و گناه تیره می شود.
زنی جوان به اشتباه متهم به قتل می شود و سپس او را به مدت سیزده سال زندانی می کنند. پس از اینکه او از زندان آزاد می شود، نقشه ای برای گرفتن انتقام از کسی که مسئول این اتفاقات است می کشد و...
در تاریکی شب، ربکا در محوطهای فرسوده از خواب بیدار میشود و متهم به یک ضربه و فرار میشود. اما یک درگیری مرگبار نقشه ای شوم را آشکار می کند. او که جایی برای برگشتن ندارد، باید حقیقت را قبل از اینکه او را نابود کند، کشف کند. اما ربکا اسرار تاریک تر از آنچه آنها می دانند در خود دارد.
قسمت پنجم منتشر شد.
یک قتل هولناک دفتر دادستانی شیکاگو را به هم می ریزد، زمانی که یکی از خود مظنون به این جنایت می شود - که متهم را در حال مبارزه برای حفظ خانواده اش ترک می کند.