
هفت مرد توسط گروگانگیرهایی مرموز و نقابدار ربوده شده و در اسارت نگه داشته میشوند. با روشن شدن راز این اسارت، آنها باید تصمیمی سرنوشتساز بگیرند: یکی از میان خود را برای مرگ انتخاب کنند، یا با امید به وجود راهی دیگر، دست به انتخابی پرریسک بزنند تا شاید بتوانند همه را نجات دهند.
وقتی جیسون هوکبرگ 24 ساله برای آخر هفتهی مشاوره به کمپ محبوبش، «پاینوی»، میرسد، بزرگترین مشکلش این است که احساس میکند با همکاران نوجوانش ارتباط چندانی ندارد. اما خبر ندارد که یک قاتل نقابدار صاحبان کمپ، جان و کتی، را به قتل رسانده و حالا آمادهی حملهی دوباره است.
وقتی دوستان جوان، کانر، آمایا و گرگ، لباسهای خوابشان را میپوشند و طلسمهای حیوانی خود را فعال میکنند، به شخصیتهای دیگرشان یعنی کتبوی، اولت و گکو تبدیل میشوند و وارد ماجراجوییهایی میشوند که سرشار از هیجان و ماجراست.
ناامید از فساد و خشونت، یک افسر پلیس درستکار به یک انتقامجوی نقابدار تبدیل میشود تا عدالت مرگبار را برای جنایتکاران و پلیسهای فاسد اجرا کند.
کانگ کی بوم یک افسر پلیس نخبه است که تلاش برای از پا در آوردن آرگوس ، یک سازمان جنایی در سطح کشور ، منجر به قتل همسر او به طرز وحشیانه ای توسط گروهی از متجاوزان نقاب دار می شود.در زمانی که او مظنون به قتل همسرش می باشد به او پیشنهاد عضویت در روگال، تیم ویژه ای که توسط ان ای سی سازمان یافته است داده می شود. وی با استفاده از فناوری بیولوژیکی روگال، دو چشم مصنوعی دریافت می کند و با آنها توانایی های جدید و منحصر به فردی را کسب می کند که می تواند سازمان های جنایتکار را از بین ببرد.
دو زن در جاده استانبول به پاریس و لندن بازی مرگبار حقیقت و دروغ را بازی می کنند. یک زن رازی دارد و دیگری ماموریت دارد که قبل از از دست رفتن هزاران نفر آن را فاش کند. در سایه، کنترلکنندگان مأموریت در سیا و DGSE فرانسه
پس از خراب شدن ماشینشان در یک شهر کوچک وهمآور، یک زوج جوان مجبور میشوند شب را در یک کابین دورافتاده بگذرانند. وحشت ایجاد می شود زیرا آنها توسط سه غریبه نقابدار وحشت زده می شوند که بدون هیچ ترحمی و ظاهراً هیچ انگیزه ای حمله می کنند.
بتمن باید با یک یک فرد شرور مشهور به نام “شنل قرمز” روبرو شود و از شهر گاتهام در مقابل او محافظت کند. در همین جریان بعضی از زخم های قدیمی سر باز کرده و او خاطرات سیاه فراموش شده مجددا به یاد می آورد…
چارلی، یک یتیم آمریکایی عاقل، بیخانمان، با جادویی به پادشاهی چین باستانی Sanxingdui منتقل میشود، جایی که یک تیم رنگارنگ از ابرقهرمانان برای دفاع از شهر در برابر یک فاتح وحشی به کمک او نیاز دارند. چارلی به قهرمانان می پیوندد و مخفیانه نقشه می کشد تا نقاب های طلایی گرانبهایی را که به آنها قدرت می دهد بدزدد.
شارون ستر که به تازگی شوهر خود، مارک را از دست داده است، از طریق زنی به نام جو کروزوت که با همسرش در ارتباط بوده، متوجه میشود مرگ شوهرش تصادفی نبوده است. حال این دو زن با یکدیگر متحد میشوند تا حقیقت مرگ مارک را کشف کرده و نقاب از چهره مردی که هر دو دوستش داشتند، بردارند اما…