
صاحب ثروتمند یک هتل، کارگردانی را استخدام میکند تا یک دهکده قرن هجدهمی بسازد. او پسر لوس و نازپروردهاش را بیهوش کرده و میرباید، سپس او را در این دهکده رها میکند تا فکر کند به گذشته سفر کرده است. هدف او از این نقشه، آموزش فروتنی به پسرش از طریق زندگی بهعنوان یک روستایی ساده، آن هم تحت نظارت کامل، است.
شرکت ساعتسازی لویی بو، بوتیک معتبر ساعت در هنگکنگ، رازی هیجانانگیز را در دل خود پنهان کرده است — این مکان در واقع مرکز اصلی خرید و فروش ساعتهای سرقتی است. تحت فرماندهی سرد و بیاحساس «عمو»، تیمی بیباک گرد هم آمدهاند: یک دزد جسور، متخصص مواد منفجره، نابغهی باز کردن قفل، و یک کارشناس ساعتهای لوکس. هدف آنها؟ توکیو؛ جایی که قصد دارند سه ساعت فوقلوکس را به سرقت ببرند.
یک نیروی ویژهی سابق، در پی انتقام از رهبر فرقهای به نام «بوکوشی» برمیآید؛ کسی که همرزمان پیشین او، گروه شینجا، را فریب داده و به فساد کشانده است. بوکوشی به سربازان بازنشسته وعدهی هدف و امنیت میدهد، اما در واقع چهرهای ویرانگر و خطرناک دارد.
هر سال، نخستوزیر سازماندهی میکند تا افراد مختلفی را که تهدیدی برای منافع دولت محسوب میشوند، حذف کند. سرژ شوستر، یکی از مقامات ارشد با ریاست جمهوری، بهطور غیرمنتظرهای درگیر نقشهای شوم میشود که او را به عنوان یک هدف مشخص میکند. در مواجهه با مرگ اجتناب ناپذیر و راز خطرناکی که خانوادهاش را در معرض خطر قرار میدهد، سرژ، همسرش و فرزندانشان باید به یک نجات دهنده بعید اعتماد کنند: باغبان مرموز خودشان، لئو.
درماندگی دو راهبه را وادار میکند تا مراسم جنگیریای را انجام دهند که هیچ راهبهای نباید به آن دست بزند. در حالی که کودکی تسخیرشده در چنگال شر گرفتار شده و کلیسای کاتولیک با آنها مخالفت میکند، آنها خود را درگیر این آیینهای ممنوعه و خطرناک میکنند و ارواح جاودانشان را به خطر میاندازند. اکنون باید با عواقب هولناک این عمل گناهآلود روبهرو شوند، اما یک هدف برایشان باقی مانده است: این پسر باید به هر قیمتی نجات یابد.
سانجای "سکندر" راجکوت، پادشاه راجکوت، پس از درگیری با پسر وزیر راکش پرادان، به هدفی برای وزیر تبدیل میشود.
هنگامی که یکی از آشنایان قدیمی به قتل میرسد، وولف ناگزیر میشود که این پرونده را حل کند. با درک اینکه به اقدامات شدیدتری نیاز است، او برادر مرگبار و دورافتادهاش، براکس، را برای کمک فرا میخواند. وولف با همکاری مأمور خزانهداری، مریبث مدینا، یک توطئهی مرگبار را کشف میکنند و خودشان به هدف یک شبکهی بیرحم از قاتلان تبدیل میشوند؛ شبکهای که برای حفظ اسرارش از هیچ کاری دریغ نمیکند.
جینبونگ، که زمانی برندهٔ مدال المپیک در تیراندازی با کمان بود اما حالا در صدر فهرست تعدیل نیرو قرار دارد، برای به دست آوردن آخرین فرصت پیشنهادی شرکتش راهی آمازون میشود. او پس از جان سالم به در بردن از یک ماجرای مرگبار، وارد آمازون میشود و در آنجا با سه جنگجوی دارای مهارتهای خدادادی در تیراندازی با کمان آشنا میشود: سیکا، اِبا و والبو! جینبونگ که باور دارد راه نجاتش را یافته، با کمک بَنگسیک، مترجم کرهای-بولدوریایی، با این سه استاد تیراندازی همراه میشود و آنها را به کره میآورد... اکنون تمام امید بازگشت جینبونگ به موفقیت، به این سه نفر از آمازون بستگی دارد!
فریت در دنیایی تاریک و پر از جرم و انتقام، زندگیای را که همیشه آرزویش را داشت میسازد. اما این مسیر پر از فداکاری است. معصومیت کودکانهاش را پشت سر میگذارد تا تبدیل به کسی شود که همیشه میخواست باشد. برای رسیدن به هدفش، هر چیزی را فدای قدرت و جاهطلبی میکند.
لی جون، یک سرباز بازنشسته چینی، خود را در یک مسابقه با زمان میبیند هنگامی که یک حمله تروریستی جامعهای چینی در خارج از کشور را هدف قرار میدهد. او تنها 12 ساعت فرصت دارد تا با تمام توان و شجاعت خود به حفاظت از هموطنانش بپردازد و از این وضعیت خطرناک جان سالم به در ببرد.