در جزیره ای دورافتاده در یونان، دو برادر دوقلو درگیر ماجرای عشقی پرهیاهویی می شوند و یک کارآگاه آشفته معروف به «مرد حسود» برای تحقیق درباره این موضوع انتخاب می شود.
مردی ساکن یک شهر کوچک عاشق زیباترین دختر شهر می شود. او می خواهد روزی با او ازدواج کند زیرا ازدواج با او می تواند موقعیت اجتماعی او را بالا ببرد.
«تهران: شهر عشق» طنز تلخ عاشقانه ای است در مورد سه شخصیت که علیرغم هیاهوی بی حد و حصر ابر شهر تهران احساس تنهایی می کنند و در راه پر کردن این تنهایی به شناخت عمیق تری از خودشان می رسند. داستان های این سه شخصیت به طور موازی پیش می رود و در نهایت مینا، وحید و حسام اگر چه همچنان تنها اما مصمم تر و با درک عمیق تری از خود به راهشان در هیاهوی تهران ادامه می دهند .
اعضای یک تیم حفاظتی ویژه مامور می شوند فرد مهمی را در یک جزیره شخصی نجات دهند. اما این عملیات نجات تبدیل به تلاشی طاقت فرسا برای زنده ماندن، فرار کردن از جزیره و گریز از نیروی شروری است که قصد آزار آن ها را دارد.
امیر طبق قول و قرارهایی که خانواده ها با هم گذاشته اند، باید با دختردایی خود ازدواج کند. اما ورق به یک باره برمی گردد. امیر به دختر دیگری دل می بندد و وقتی که این ماجرا فاش می شود، هیاهویی در خانواده ها به راه می افتد..
پسر جوانی و خانواده ی از طبقه کارگر او اواخر دهه 1960 پر هیاهویی را تجربه می کنند.