
برای فرار از زندگی پرمشکلشان، دو برادر دوقلو به زادگاهشان بازمیگردند تا دوباره شروع کنند، اما متوجه میشوند که شر بزرگتری در انتظار بازگشتشان است.
درماندگی دو راهبه را وادار میکند تا مراسم جنگیریای را انجام دهند که هیچ راهبهای نباید به آن دست بزند. در حالی که کودکی تسخیرشده در چنگال شر گرفتار شده و کلیسای کاتولیک با آنها مخالفت میکند، آنها خود را درگیر این آیینهای ممنوعه و خطرناک میکنند و ارواح جاودانشان را به خطر میاندازند. اکنون باید با عواقب هولناک این عمل گناهآلود روبهرو شوند، اما یک هدف برایشان باقی مانده است: این پسر باید به هر قیمتی نجات یابد.
مکبث با جادوگرانی روبهرو میشود که پادشاهیاش را پیشبینی میکنند. بانوی مکبث نقشهای برای تصاحب تاج و تخت طرح میریزد. احساس گناه و پارانویا آنها را در بر میگیرد، در حالی که شورشها و سقوط بانوی مکبث به نابودیشان منجر میشود و پیشگوییها به شکلی شوم آشکار میگردند.
در میامی سال 1991، دکستر مورگان از دانشجو به یک قاتل زنجیرهای انتقامی تبدیل میشود. وقتی تمایلات خونین او دیگر قابل نادیده گرفتن نیست، دکستر باید یاد بگیرد که تاریکی درون خود را بهدرستی هدایت کند. با راهنمایی پدرش، هری، او یک کد رفتاری را برای خود انتخاب میکند.
دومینیک، یک قاتل حرفهای آموزشدیده، برای فرار از گذشته پرآشوب خود تلاش میکند زندگی جدیدی را در آمریکای جنوبی آغاز کند. اما بهزودی خود را در شهری مییابد که گرفتار خشونت و فساد است. در مواجهه با حملات بیرحمانه پلیس و مافیا، دومینیک باید تصمیم بگیرد که آیا از خود محافظت کند یا از خانواده بیگناهی که به او پناه دادهاند.
در جریان خدمت به عنوان یکی از اعضای هیئتمنصفه در یک دادگاه قتل پرمخاطب، جاستین کِمپ، مردی خانوادهدوست، با یک دوراهی اخلاقی جدی مواجه میشود؛ مسئلهای که او میتواند از آن برای تأثیرگذاری بر رأی هیئتمنصفه استفاده کند و احتمالاً متهم را به گناهکار بودن محکوم یا از اتهام تبرئه کند.
قسمت هجدهم منتشر شد.
داستان سریال گناه فرشته، بهطور رسمی منتشر نشده ولی روابطعمومی سریال، این جمله مبهم و پر رمز و راز را منتشر کرده: «آتیش چیز بدی نیست، اونچه اضافه اس رو میسوزونه، چیزی موندنی باشه میمونه!» اما آنچه میدانیم داستان درباره اتهام قتل فرشته است، وقتی حامد برای دفاع از او وارد داستان پیچیده و پراتفاقی میشود که فکرش را نمیکرد…
یک گانگستر سالخورده و بوکسور سابق (با بازی لیام نیسون) که بهعنوان نیروی عضله برای یک رئیس باند خلافکار در بوستون (با بازی ران پرلمن) کار میکند، یک تشخیص ناراحتکننده دریافت میکند. او با وجود حافظهی ضعیفش تلاش میکند گناهان گذشتهاش را جبران کند و با فرزندان ازهمگسستهاش دوباره ارتباط برقرار کند. او مصمم است که میراثی مثبت برای نوهاش بهجا بگذارد، اما دنیای جنایتکاران هنوز او را رها نکرده و به این راحتیها هم قصد ندارند از چنگش درآورند.
یک مامور ICE که با معضلات اخلاقی امنیت مرزی دست و پنجه نرم می کند و یک زن بدون مدرک که برای فرار از یک کارتل ظالم می جنگد، از راه می افتند و برای نجات جان یک دختر بی گناه با هم همکاری می کنند.
دهلی نو، زمستان 1993. یک جوان ناشنوا توسط «دفتر» دستگیر و به جاسوسی متهم می شود. یک کارشناس زبان اشاره به عنوان مترجم برای مامور دولت و "جاسوس" وارد می شود. کشف رمز و راز سفری است که متخصص زبان اشاره را به گرداب تاریک رقابت بین سازمان های اطلاعاتی، فریب و فساد می کشد، جایی که خط افق بین بی گناهی و گناه تیره می شود.