
پس از دریافت پیامی غیرمنتظره از اجداد دریانوردش، موانا همراه با مائوئی و یک گروه جدید به اعماق اقیانوسیه و آبهای خطرناک و فراموششده سفر میکند تا ماجراجوییای را تجربه کند که تاکنون با آن مواجه نشده است.
در سال 2030 در میلان، ماموری مخفی که برای آژانس جاسوسی سیتادل کار می کند و خبرچین باند بزرگ مانتیکور است، پشت خطوط دشمن گرفتار می شود
قسمت ششم منتشر شد.
با الهام از حوادث واقعی روایت شده و در مورد یک پرواز خطوط هوایی هند است که در تاریخ 24 دسامبر سال 1999 میلادی در مسیر خود به دهلی توسط طالبان ربوده شد. در این میان جان صدها نفر در معرض خطر قرار گرفت و مسیر هواپیما به سمت شهر قندهار تحت کنترل طالبان، منحرف شد، اما…
قسمت هشتم منتشر شد.
کارل آلبرگ به یک شهر ساحلی آرام نقل مکان میکند تا ذهن خستهاش را که بر اثر سالها کار پلیسی در شهرهای بزرگ آسیب دیده است، آرام کند. اما به زودی متوجه میشود که برای حل قتلهایی که پیوسته در ساحل او رخ میدهند، باید از تمام مهارتهای خود استفاده کند.
قسمت ششم منتشر شد.
سال ها پس از آنکه بدلکاری به نام بانی یک خانم بازیگر نه چندان موفق به نام هانی را استخدام می کند، گذشته خطرناک آن ها گریبانشان را می گیرد و آن دو را مجبور می کند برای محافظت از دخترشان دوباره با یکدیگر همراه شوند
قسمت نهم منتشر شد.
آگاتا جادوگر شرور، به کمک تین از افسون واندا آزاد می شود و تصمیم می گیرد با کمک گروهی از زنان جادوگر، به جاده جادوگرها، تنها جایی که می تواند قدرت از دست رفته جادوگران را بازگرداند، برود...
پسر دلفینی اکنون یک وظیفهی مهم دارد. او نگهبان دریاست و باید از موجودات دریایی محافظت کند. در این بین هنوز خطر از سر دریا برطرف نشده چرا که اختاپوس بدجنس که در چاله ای گرفتار شده به کمک شامی نقشه های جدیدی را علیه موجودات دریا طراحی و
استان یک پرواز شبانه از لندن به پکن را روایت میکند. کارآگاه هانا لی ماموریت دارد دکتر متیو نولان را که به جنایتی متهم شده است، به چین بازگرداند. اما در میانه
تراپیست غمگینی به نام «جیمی» تصمیم می گیرد که از تمام آموزش هایی که دیده است چشم پوشی کند و به بیمارانـش بگوید که واقعاً چه فکری درمورد آن ها می کند. این تصمیم او در نهایت باعث می شود که زندگی بیمارانـش و همچنین خودش به کلی تغییر کند
دوقلوها، داک و لیلا، گروهی پنجنفره از اژدهاها را برای حفاظت از دراگونها و انسانها تشکیل داده و رهبری میکنند. آنها در کودکی توسط یک اژدهای مادر از غرق شدن یک کشتی نجات یافته و همراه با پسر او، وینگر، بزرگ شدهاند. اکنون داک و لیلا میخواهند با استفاده از توانایی ویژه خود در صحبت با اژدهاها به مردم شهر و دراگونها کمک کنند، اما…