سه قهرمان با هم متحد می شوند تا شاهزاده کیف را از دست ملکه شیطانی که سعی می کند جوانی و زیبایی خود را با استفاده از جادو بازیابد، نجات دهند.
یک زوج جوان و تحصیلکرده که عازم سفری به خارج از کشور هستند، پس از سالها مشاور خانوادهٔ خود را بهطور اتفاقی در فرودگاه ملاقات میکنند و در مدت زمانی که منتظر پرواز خود هستند، اتفاقات سالهایی از زندگی خود را در مدتی که مشاور آنها در خارج از کشور بود، مرور میکنند.
خلیل سمندر، کارگر یک کارگاه تولیدی، شیفته دوچرخه سواری و عضویت در باشگاه ایران جوان است. او با وساطت هوشنگ، رئیس باشگاه ایران جوان به عنوان ذخیره وارد باشگاه و در مسابقهای اول میشود. اما به دلیل ناراحتی قلبی از شرکت در بازیهای آسیایی 1974 تهران، باز میماند. در همین زمان قراب، رئیس باشگاه کاخ که وابسته به دربار است، با اتومبیل، خسرو محمدی مربی باشگاه ایران جوان را مصدوم میکند.
مقادیر زیادی پول و مواد مخدر از مو دایموند که در نیویورک پولشویی می کند دزدیده می شود. او در جستجوی اموالش خیابان های شهر را زیر و رو می کند.
زنی که درگیر روزمرگی خانهنشینی و پرورش کودکی نوپا در حومه شهر شده است، بهتدریج قدرت وحشیانهای را که در عمق مادری نهفته است در وجود خود کشف میکند. او هرچه بیشتر با نشانههای عجیب و غیرقابلانکاری مواجه میشود که حاکی از آن است که ممکن است در حال تبدیل شدن به یک سگ باشد.
یک سال پس از آنکه نور ابرماه ژنی خفته را فعال کرد و انسانها را به گرگینههای خونخوار تبدیل نمود، فاجعهای که نزدیک به یک میلیارد کشته برجای گذاشت دوباره سر برمیآورد. با طلوع مجدد ابرماه، دو دانشمند تلاش میکنند تا این جهش را متوقف کنند اما شکست میخورند و افرادی که در معرض نور ماه قرار میگیرند بار دیگر به گرگینههای وحشی تبدیل میشوند. خیابانها در هرجومرج فرو میروند و دانشمندان در تلاشی بیوقفه سعی میکنند خود را به خانه یکی از اعضای خانوادهشان برسانند، خانهای که اکنون در محاصره این موجودات وحشی قرار دارد.
همه چیز درمورد یک کاماندو هندی بنام کاران است که برای جلوگیری از یک حادثه تروریستی به لندن آمده و...
فیلم نفس عمیق، داستان سه جوان از طبقههای اجتماعی مختلف در دهه هفتاد در تهران است که در مسیری از زندگی خود به هم میرسند و ماجراهایی تازه را با هم تجربه میکنند. نسخه ترمیم شده
مارگوت استون، معمار برجستهای از نیویورک، زندگیاش را با دقتی بینقص و منظم همچون یک نقشه معماری میسازد. اما همه چیز وقتی که به او خبر میدهند در آستانه کریسمس، یک عمارت باستانی در شهری کوچک و دنج به نام پلامهیل انگلستان از سوی یک عمه بزرگ به او ارث رسیده، به هم میریزد. سفر به این عمارت هزاران داستان نهفته و اتفاقات غیرمنتظرهای را برای او به ارمغان میآورد که زندگیاش را به کلی تغییر خواهد داد.
عشق میان نوآ و نیک به نظر میرسد که با وجود تلاشهای والدینشان برای جدا کردن آنها، پایدار باقی میماند. اما شغل نوآ و ورود نیک به دانشگاه، زندگی آنها را به روابط جدیدی میکشاند که اساس رابطه آنها و خود خانواده لایستر را به لرزه درمیآورد.