یک کشاورز ارکیده اسکاتلندی که به ملاقات خواهر بیمار خود در بوگوتا، کلمبیا می رود، با یک نوازنده جوان و یک باستان شناس فرانسوی که مسئول نظارت بر پروژه ساخت و ساز یک قرن تونل در رشته کوه آند است، دوست می شود. هر شب او با صدای چتری های بلند که مانع از خوابیدن او می شود، آزار می یابد.
برای رهایی بابا یاگا و رنفیلد از چنگال شکارچی هیولا میلا استار، خانواده Wishbone بار دیگر به یک خون آشام، هیولای فرانکشتاین، یک مومیایی و یک گرگینه تبدیل می شوند. خانواده هیولاهای ما با کمک و حمایت از سه خفاش خانگی خود، دوباره در سراسر جهان زوم می کنند تا دوستان خود را نجات دهند، آشنایی های هیولایی جدیدی ایجاد کنند و در نهایت به این درک می رسند که «هیچ کس کامل نیست» - حتی آنهایی که نقص دارند می توانند خوشبختی پیدا کنند.
راوی، جوانی پریشان حال پی می برد که به کمک مشت بازی با دست های برهنه، بیش از هر زمان دیگری احساس زنده بودن می کند. او و «تایلر دردن» که به دوستانی صمیمی تبدیل شده اند، هفته ای یک بار با هم ملاقات می کنند تا با هم مشت بازی کنند. در حالی که افراد دیگری هم به باشگاه شان می پیوندند، محفل شان به رغم آن که رازی است بین شرکت کننده هایش، شهرت و محبوبیت یک باشگاه زیرزمینی را پیدا می کند.
کریس، مردی مطلقه و ثروتمند عاشق زنی اسرارآمیز به نام اسکای می شود که این اتفاق منجر به به دام افتادن همسر سابق و فرزندش میشود و در نهایت جنگی ناامید کننده برای بقا در می گیرد
خدمتکاری که در انگلستان پس از جنگ جهانی اول زندگی می کند، مخفیانه قصد دارد با مردی که دوستش دارد ملاقات کند قبل از اینکه او را برای ازدواج با زن دیگری ترک کند.
شخصی کودکی را در آلمان به قتل می رساند. پلیس سخت در جستجوی اوست. این قتل ها وضعیت جنایتکاران دیگر را نیز به هم ریخته است و جنایتکاران محلی میخواهند به پلیس کمک کنند تا هرچه سریعتر قاتل دستگیر شود…
یک گروه سرباز یهودی آمریکایی در جریان جنگ جهانی دوم در فرانسه ی تحت اشغال نازی ها گروهی را تشکیل می دهند با نام “پستفطرتها” که برای ایجاد رعب و وحشت در بین سربازان نازی به قلع و قم و شکار بی رحمانه ی انها می پردازند…
یک نوجوان ثروتمند و دوستانش که در یک مدرسه خصوصی نخبه تحصیل می کنند، در حالی که به دنبال یک سری رویدادهای عجیب و غریب فراطبیعی هستند، یک توطئه سیاه را کشف می کنند.
گئرد وایسلر, بازجوی ارشد اشتازی، پلیس امنیت جمهوری دمکراتیک آلمان و یکی از باورمندان به حکومت سوسیالیستی آلمان شرقی است. او مأمور زیر نظر گرفتن زندگی گئورگ دریمن یک کارگردان تئاتر میشود که مقامات ارشد نیروی امنیتی، به توصیه وزیر فرهنگ و هنر آلمان شرقی، در پی یافتن بهانهای برای ایجاد محدودیت و خانهنشین کردن وی هستند.
در طول روزهایی که شهر ورشو پایتخت لهستان به اشغال نیروهای آلمان نازی درآمده و محلههای یهودینشین یکی پس از دیگری تخریب میشوند، یک موسیقیدان یهودی برای حفظ جان خود دست به هرکاری میزند