در مجموع 169 فیلمی ساخته شده در کشور آلمان یافت شد.
در مجموع 169 فیلمی ساخته شده در کشور آلمان یافت شد.
الفکینز افسانهای کلن کوتولههایی بودند که شبها مخفیانه به صنعتگران کمک میکردند تا اینکه 200 سال پیش توسط همسر بدخواه یک خیاط بیرون راندند. این داستان بازگشت آنهاست.
لوکاس فرانکه قربانی یک حمله سایبری جرم و جنایت است. تمام پروفایل ها و اطلاعات شخصی او در وب و رسانه های اجتماعی هک شده و او در کشور های اکو متهم به تروریست بودن شده است. لوکاس در تلاش است تا بی گناهی خود را ثابت کند و بفهمد چه کسی پشت این حملات سایبری است. در نهایت پی می برد که این جنایت در بیش از 200 کشور جهان در حال وقوع است که …
هر روز صبح، نیت و مالیکای 11 ساله خانه را 30 دقیقه زودتر ترک میکنند تا به مدرسه بروند. اما هر بار دیر میرسند و...
یک پلیس میان سال وظیفه مواظبت از یک شاهد پرحرف و رساندن او از بازداشتگاه پلیس تا دادگاه را بر عهده دارد. اما افرادی قصد مانع گذاشتن بر سر راه او را دارند…
قسمت آخر با دوبله فارسی منتشر شد.
داستان در شهر تخیلی داخل آلمان اتفاق می افتد و درباره ناپدید شدن یک کودک است که اسرار و پیوندهایی پنهان بین چهار خانواده فرنگی را افشا می کند و پرده از رازی شیطانی بر میدارد. «تاریکی» پیامدهای وجودی زمان و تأثیرات آن بر طبیعت انسان را بررسی می کند.
یکلاس کیج از نامزد سابق خود نامه در یافت می کند که او راه یک جرزه خصوصی دعوت می کند اما...
در اواخل دهه 1980 میلادی، یک گانگستر خردهپا به نام جکی دینورشیو، بدون کمک وکیل، در دادگاه به دفاع از خود می پردازد. در ادامه، محاکمه جکی دینورشیو به طولانی ترین دادرسی کیفری در تاریخ قضایی ایالات متحده آمریکا تبدیل می شود و...
مستر بین، برنده یک بلیط مسافرتی به مقصد فرانسه می شود و هنگام سفر به این کشور، با یک آدمربا و یک فیلمساز سرشناس، اشتباه گرفته می شود. این در حالی است که پسر یک فیلمساز روسی و یک بازیگر بااستعداد نیز او را در این سفر همراهی می کنند و...
سانی کراکت و «ریکاردو تابز» دو کارآگاه مخفی پلیساند که در فلوریدا کار میکنند. تازه ترین مأموریت آن دو گیر انداختن «مونتویا» یکی از رؤسای قاچاقچیان محلی است. «تابز» و «کراکت» برای نفوذ در تشکیلات «مونتویا» خودشان را قایقرانان سریعی جا می زنند که حاضرند در برابر مبلغی مناسب، محموله های قاچاق را به مقصد برسانند…
جولیان نوبل (برازنان)، قاتل مزدور، رفته رفته نگرانی ها و فشارهای حرفه اش را بر جسم و روحش احساس می کند و به این نتیجه می رسد که مشکل او بی رفیقی است. کمی بعد «جولیان» با «دنی رایت» (کینیر) آشنا و دوست می شود اما وقتی «دنی» از نوع کسب و کار «جولیان» باخبر می شود هاج و واج می ماند…