در مجموع 1396 فیلمی ژانر کمدی یافت شد.
در مجموع 1396 فیلمی ژانر کمدی یافت شد.
هر سال، نخستوزیر سازماندهی میکند تا افراد مختلفی را که تهدیدی برای منافع دولت محسوب میشوند، حذف کند. سرژ شوستر، یکی از مقامات ارشد با ریاست جمهوری، بهطور غیرمنتظرهای درگیر نقشهای شوم میشود که او را به عنوان یک هدف مشخص میکند. در مواجهه با مرگ اجتناب ناپذیر و راز خطرناکی که خانوادهاش را در معرض خطر قرار میدهد، سرژ، همسرش و فرزندانشان باید به یک نجات دهنده بعید اعتماد کنند: باغبان مرموز خودشان، لئو.
در حالی که تا گردن در بدهی فرو رفتهاند، دو برادر نقشهای میکشند تا با فریب یک وارث ثروتمند، خانهشان در ناپل را نجات دهند اما عشق ناخواسته، خیلی زود همه چیز را پیچیده میکند.
یک خوشگذران برای بهدست آوردن ارثیهاش، نمایشی از یک برنامهی همسریابی به راه میاندازد تا آخرین وصیت پدرش را اجرا کند: اینکه پسرش با زیباترین دختر جهان ازدواج کند.
جیمی و اورلی که از خبر بارداری غیرمنتظره شوکه شدهاند، ناخواسته باعث آغاز تهاجم بیگانگان در شهر کوچکشان میشوند و در مسیر نجات یکدیگر، شهرشان و در نهایت کل کهکشان، یاد میگیرند چگونه با هم همکاری کنند.
پدری به همراه دخترش در راه یک سفر آخر هفته، بهطور تصادفی با یک تکشاخ برخورد کرده و آن را میکشند. در مقصد، رئیس میلیاردر پدر قصد دارد از ویژگیهای شفابخش معجزهآسای این موجود افسانهای سوءاستفاده کند.
پس از مرگ مادرش، الکس متوجه میشود که برای دریافت ارثیه باید فهرستی از آرزوهای دوران کودکیاش را که سالها پیش نوشته، عملی کند. در مسیر انجام این چالشها، او با گذشتهی خود روبهرو شده، روابط جدیدی را تجربه میکند و به درک عمیقتری از زندگی و خودش میرسد. این سفر، الکس را وادار میکند تا رویاهای فراموششدهاش را دوباره زنده کند و معنای واقعی خوشبختی را کشف کند.
با انگیزهای شخصی، معلمی در یک مرکز بازپروری نوجوانان، گروهی از نوجوانان دردسرساز را متقاعد میکند تا در یک مسابقه ساخت مجسمههای برفی در ژاپن شرکت کنند.
قهرمان نامحتمل، میکی بارنز، خود را در موقعیتی خارقالعاده مییابد؛ جایی که باید برای کارفرمایی کار کند که از او نهایت تعهد به شغلش را میخواهد… یعنی مردن، برای کسب درآمد.
یک گرگ و یک شیر کوهی با یکدیگر متحد میشوند زمانیکه برخورد یک شهابسنگ باعث پخش ویروسی میشود که حیوانات باغوحش را به زامبی تبدیل میکند. آنها با دیگر بازماندگان همپیمان میشوند تا باغوحش را نجات دهند و رهبر جهشیافته و دیوانهای را که قصد دارد ویروس را گسترش دهد، متوقف کنند.
وقتی جیسون هوکبرگ 24 ساله برای آخر هفتهی مشاوره به کمپ محبوبش، «پاینوی»، میرسد، بزرگترین مشکلش این است که احساس میکند با همکاران نوجوانش ارتباط چندانی ندارد. اما خبر ندارد که یک قاتل نقابدار صاحبان کمپ، جان و کتی، را به قتل رسانده و حالا آمادهی حملهی دوباره است.