
یکی از دختران شیطان (جکی شروف) که نامش لوبینی (ایشا گوپتا) است، تصمیم به ادامه راه پدرش و مقابله با خدا و دشمنی با انسان را ندارد و توبه میکند. خدا برای پذیرش توبه اش شرطی میگذارد، شرط او این است که به یکی از انسانهای بسیار پاک دنیا سجده کند. او برای انجام این کار به کمک احتیاج دارد، بنابرین به سراغ فردی به نام فرهاد (حمید فرخنژاد) میرود و درخواست کمک از او را میکند تا دنبال انسانی پاک بگردند.
فلچ پس از تبدیل شدن به مظنون اصلی قتلهای متعدد، تلاش میکند تا بیگناهی خود را ثابت کند و همزمان به دنبال مجموعه هنری دزدیده شده نامزدش میگردد.
جولیان نوبل (برازنان)، قاتل مزدور، رفته رفته نگرانی ها و فشارهای حرفه اش را بر جسم و روحش احساس می کند و به این نتیجه می رسد که مشکل او بی رفیقی است. کمی بعد «جولیان» با «دنی رایت» (کینیر) آشنا و دوست می شود اما وقتی «دنی» از نوع کسب و کار «جولیان» باخبر می شود هاج و واج می ماند…
لری دیلی مرد بیکاری است که نگهبان شب یک موزه شدهاست؛ اما اشیا و مجسمههای موزه در طول شب به وسیلهٔ لوحی که در آن قدرتی جادویی نهفته است بیدار میشوند و تمام مجسمههای مومی به جنبوجوش میافتند.
سحر ماهان، موسیقی دان، و شهرام شب آویز، کارگردان تئاتر، پس از چند سال زندگی مشترک تصمیم به طلاق می گیرند و می خواهند پسرشان امیرحسین متوجه قضیه نشود. قرار می شود امیرحسین سه روز در هفته پیش مادرش باشد و بقیه روزها نزد پدرش. یکی از دوستان شهرام به نام پیمان که به اتفاق نامزدش عضو گروه نمایشی شهرام هستند، قصد دارد به زودی ازدواج کند.
حاج حشمت تهرانی (سیامک انصاری) یک مداح شناخته شدهاست که قرار است در شورای شهر تهران عضو شود. او در یکی از شبها یکی از دوستان قدیمی خود، رهی (سیامک صفری) را پس از سالها میبیند، اما رهی از او دل خوشی ندارد و…
ایستاده (با بازی جواد عزتی) به کمک احد فاتحهای (با بازی امیر جعفری) میآید، تا با گرفتن مراسمی او را برای رفتن به سفر مکه همراهی کند، اما در واقع میخواهند به بهانه سفر زیارتی به تایلند بروند تا مشکل احد را حل کند و در آنجا مشکلاتی برایشان به وجود میآید…
دانش آموز دبیرستانی متوجه می شود ممکن است هر لحظه به خطر بی افتد همراه با دوستانش...
دو دزد پیر کهنه کار، پس از سالها از زندان آزاد میشوند. به امید دریافت سهمشان از آخرین دزدی به سراغ زنی که همدستشان بوده میروند، اما زن پولها را برای بازی در یک فیلم هزینه کرده و پیرمردها علیرغم میلشان دوباره مجبور به دزدی میشوند، در حالی که شرایط در سالهایی که آنها در زندان بودهاند، تغییر کرده و ابزارهای الکترونیک مانع موفقیت شان میشود.
داستان دختری است که بعد از سالها اقامت در خارج از کشور به ایران بازگشته و قصد ازدواج دارد..