فیلم کودکانه ننه نقلی داستان کودکانی هست که همراه مربی خود به شمال کشور سفر میکنند و مربی در طول راه داستان ننه نقلی و کدو قلقله زن را تعریف می کند.
ذبیح و غلام، دو شخصیت محوری این داستان، از طبقات پایین اجتماع هستند که طی ماجراهایی طنزآمیز اتومبیل نعشکش خود را از دست میدهند و مجبور میشوند برای گذران زندگی، با موتورسیکلت، جنازههای مشتریان خود را جابهجا کنند، سکانس رویارویی ذبیح و غلام مجید صالحی و علی صادقی با پسر متوفی حسن علیرضایی از سکانسهای جذاب فیلم است.
دکتر بهرام نورآیین در پی از دست دادن همسر و فرزندش در حادثهٔ یازدهم سپتامبر در نیویورک گاهی به ایران بازمیگردد. او که از شهر گریزان است به درمانگاهی که کنار چغازنبیل واقع شده میرود. او در آنجا دختری نوجوان به نام اقلیما را به عنوان پرستار استخدام میکند و به تدریج رابطهای صمیمانه میان آنها شکل میگیرد و…
دختری به نام هما که در فراز و نشیب زندگی اثیر حوادثی می شود که زندگی او را از سیر طبیعی خود خارج کرده و او را دچار کابوس می کند. همزمان او در گیر و دار قتل هایی قرار می گیرد که پلیس به دنبال پیداکردن سرنخی برای سرمنشأ این قتل هاست.
سیامک که در آرزوی رفتن به خارج است تنها موفق به پیدا کردن کاری در یک سفارتخانه در تهران میشود که وقتی ازدواج میکند به دلیل مخالفت همسرش با شغل او، به رانندگی در آژانس میپردازد...
صعود یک تیم دسته اولی به لیگ برتر برایشان مشکلاتی را به همراه دارد. با ورود مربی برزیلی این مشکلات چند برابر می شود و همه چیز به شکلی در هم و برهم اتفاق می افتد.
گاهی می شود که نمی شود، گاهی هزار بار دعا بی اجابت است، گاهی گمان نمی کنی و می شود
فیلم داستان انسانی را روایت میکند که برای یافتن هویت اصلی اش به کشورش برمی گردد...
احسان روزنامهنگاری نیمه روشنفکر است که تاکنون هرچه نوشته، مورد توجه مردم واقع نشدهاست. تا اینکه سلسله گزارشهایی را مینویسد که کاملاً عامه پسند و دربارهٔ رمالی است. انتشار این گزارشها اگرچه نام احسان را به عنوان روزنامهنگاری موفق سر زبان میاندازد، اما او را دچار دردسرهای عجیب میکند و…
مظفر پدر خانواده بنا به وصیت همسرش، ازدواج مینو (خواهر کوچکتر) را مشروط به ازدواج مینا خواهر بزرگتر قرار می دهد. مینو به دنبال راه حلی برای ازدواج است تا اینکه…