در مجموع 2396 فیلمی ژانر درام یافت شد.
در مجموع 2396 فیلمی ژانر درام یافت شد.
قسمت سیزدهم منتشر شد.
تسوکاسا آکیوراجی، اسکیتباز ناامید و سرخورده، با اینوری یوئی تسوکا، دختری که آرزو دارد اسکیت نمایشی شود، آشنا میشود. با انگیزه از علاقه و اشتیاق اینوری روی یخ، تسوکاسا تصمیم میگیرد مربی او شود. استعداد اینوری شکوفا میشود و تسوکاسا به مربی درخشانی تبدیل میشود. آنها با هم...
دختری با حسی ویژه که قادر به دیدن ارواح است، پس از جدایی از دوستپسرش و خسته شدن از زندگی در شهر بزرگ، تصمیم میگیرد مدتی از آن فاصله بگیرد. او به تنهایی راهی یک اقامتگاه دورافتاده در شمال میشود، آن هم در فصل کممسافر موسوم به «فصل خلوت».
در یک تالار عظیم و مرموز، پنجاه غریبه از خواب بیدار میشوند و خود را در حالی مییابند که گرفتار شدهاند، بیهیچ خاطرهای از اینکه چگونه به آنجا آمدهاند. آنها در حلقهای به سمت داخل چیده شدهاند و قادر به حرکت نیستند. خیلی زود درمییابند که هر دو دقیقه، یکی از آنها باید بمیرد… توسط دستگاهی عجیب که در مرکز اتاق قرار دارد، اعدام میشود.
پس از پیوند قلب، مانوئل تغییر شخصیتی را احساس میکند و زندگی اهداکننده قلب خود را بررسی میکند و این امر او را با ویل بیوه و جامعهاش آشنا میکند.
در حالی که در شهر آگره از دست پلیس فرار میکنند، «رانی» و «ریشو» نقشه میکشند تا با هم فرار کنند. اما وقتی نقشهشان به هم میریزد، رانی از یک تحسینگر آرام و کمرو درخواست کمک میکند.
داستان واقعی، باورنکردنی و ناگفتهی گروهی از زندانیان که تلاش میکنند از نخستین اردوگاه مرگ نازیها فرار کنند؛ تلاشی که در نگاه اول غیرممکن به نظر میرسد، اما هدف آنها رساندن نخستین روایت شاهدان عینی از هولوکاست به جهان است.
تنشها میان خانوادههای رقیب تبهکار زمانی شعلهور میشود که ورود فرمانده جدید پلیس، آتشبس ناپایدار میان آنها را بر هم میزند.
در بورنئو، نزدیک جنگلهای گرمسیری، «کریا» یک بچه اورانگوتان را در مزرعهی نخل روغنی که پدرش در آن کار میکند، نجات میدهد. پسرخالهاش «سلای» که بهدلیل درگیری میان قبیلهی بومیاش و شرکتهای چوببری به دنبال پناهگاه است، به خانهی آنها میآید. حالا کریا، سلای و اورانگوتان کوچکی که «اوشی» نام گرفته، باید برای نجات جنگل در برابر نابودی آن مبارزه کنند.
ساکنان مالگاون برای فرار از مشقتهای روزمره به سینمای بالیوود چشم دوخته اند. فیلمساز آماتور، نصیر شیخ، از مردم مالگاون الهام میگیرد تا فیلمی برای مردم مالگاون بسازد. او گروه دوستانش را دور هم جمع میکند تا رویای خود را به واقعیت تبدیل کند و بدین ترتیب جان تازهای به شهر ببخشد.
گروهی از افراد که انگیزهای عمیق برای تغییر در درون خود دارند، تصمیم میگیرند از جامعه روی برگردانند. آنها همهچیز را پشت سر میگذارند و آیندهی خود را به سرزمین خشن و دورافتادهی گالاپاگوس گره میزنند.