بیون مو جین و گوم ئه یون باهم ازدواج کردند و صاحب دو بچه شدند. بیون مو در دوران ازدواج، بیزنس های مختلفی را امتحان کرد اما همه آنها شکست خوردند. بعد از ناامیدی خانواده از او و گرفتن طلاق، گوم ئه به تنهایی بچه ها رو بزرگ کرد. حال بعد از گذشت 11 سال دوباره با هم ملاقات می کنند. پدر خانواده تلاش می کند تا دوباره با همسر سابقش باشد اما دخترشان اجازه نمی دهد…
تیوری ارباب جوانی است که به یک درخواست کمک پاسخ مثبت داده و راهی ماموریتی پرخطری در سه قلمرو مختلف میشود تا نامهای را به پادشاه برساند و ...
پس از اعلام پایان جنگ توسط کره جنوبی و شمالی بعد از 70 سال، پروژه دهکده صلح در گوسونگ، منطقه مرزی دو کشور، اجرا می شود. ایم جو هیونگ یک پیانیست از سئول و هانا گیونگ دکتر داروساز از پیونگ یانگ، دو نفر از ساکنین این دهکده خواهند بود…
سازمان ‘Manager’ که قدرتهای تاریک غربی از آن حمایت میکنند، به تهدیدی جدی برای ترکیه تبدیل میشود و اقدام به عملیاتهای تروریستی زیادی برای ترساندن مردم و ایجاد هرج و مرج میکند. در حالیکه اقتصاد ترکیه دستخوش امتحانات زیادی است، از طرفی هم از طریق متاورس، دارک وب، رمزارز، سیستمهای ارتباطی و اینترنتی به حساسترین نقاط کشور حملات سایبری ترتیب میدهند. این دشمن پیچیده خیلی از گروههای داخل کشور را هم فعال کرده است. در این اثنا گروهی به نام سپاهی از سازمان اطلاعات ترکیه متوجه این خطر شده و به سرعت عکس العمل نشان میدهند…
سه دزد به نامهای کاسپر، جسپر، و جاناتان به همراه شیر همیشه گرسنهشان در شهر کوچک کاردموم زندگی میکنند؛ جایی که خانهی یک افسر پلیس منصف اما مهربان و عمه سوفی سختگیر است.
هنک شش ساله به همراه بهترین دوستش که یک کامیون بزرگ زباله است، به دنبال ماجراها و حوادث هیجان انگیزی در اطراف خود می روند و...
چهار خواهر پر دردسر باید با هم متحد شده و یک پنگوئن بامزه به نام پل را از چنگال دو جادوگر شیطانی به نامهای مری و مارک که میخواهند از او برای نمایش خود استفاده کنند، نجات دهند اما…
آرامش کریسمس بر شهر کوچک حاکم می شود، اما در بازار کریسمس، فعالیت های شدیدی وجود دارد. ماریان یک خرس عروسکی را در بالای قفسه کشف می کند. آیا او زنده است؟ ماریان باید عروسکی را به هر نحوی دریافت کند. اما تدی می خواهد به یک ثروتمند برسد ...
در یازده سالگی، بیلی به خوبی در راه پیروی از مادرش است که به عنوان یک فضانورد فضا را کاوش می کرد.
قسمت بیست و هفتم منتشر شد.
داستان پزشکی به نام هومن صحرایی است. او که پزشکی متعهد و متخصص است، به دلایلی مجبور می شود در بیمارستانی دیگر به نام حاشیه مشغول به کار شود. در این بین با افرادی غیر متخصص و سود جو آشنا شده و وارد ماجراهایی تازه می شود.