موتورسیکلت قرمزی به نام ریکی به همراه سایر دوستانش دور شهر راه می روند و ماجراهای جذابی را پشت سر می گذارند و...
دو نوجوان با نام های هکتور و میکو پیشنهاد شغلی جدید دریافت می کنند تا در یک فروشگاه بازی مشغول به کار شوند. آنها مجبور به مبارزه با هیولاهایی میشوند که از دنیای بازی به دنیای واقعی هجوم آوردهاند.
وسلی، گربه نارنجی او به نام پرتزل و دوست صمیمیاش، جورجی ، بخاطر خلاقیتشان شناخته میشوند. مادر ، پدر و مادربزرگ فوق العاده دانای او ، باها چان ، بیشتر از همه می داند.بعضی روزها، با کمک باها چان، وسلی و جورجی مشکلات زیادی را حل می کنند.کارهای ساده مانند : پخت کیک ، درست کردن یک ساندویچ کره بادام زمینی کره و ژله. اما بعضی اوقات که کار ها خیلی سخت می شوند، همه کاری که باید انجام دهند این است که وانمود کنند برای انجام آن کارها به نینجا های سریع ، تبدیل می شوند.
ماجراهای دختری را روایت می کند که در دنیا به دنبال احتمالات و چیزهای ممکن می رود و قصد دارد اکتشافات جذابی را انجام دهد. او به شهری دورافتاده سفر می کند که حیوانات جهش یافته باهوش در آن سکونت دارند.
این سریال نسخه کودکانه شخصیتهای معروف ماپت یعنی کرمیت قورباغه، میس پیگی، انیمال، فوزی خرس و گانزو از جیم هنسون است که در آن با شیطنت ها و بازیگوشی های بچه ماپت ها همراه می شویم.
در آیندهای نه چندان دور، قهرمانی به نام جینو برای نبرد در لیگ ماشینها، دعوت میشود. اما زمانی که ماشین جینو در راه بازگشت به خانه توسط گروهی از مهاجمان ناشناس ربوده میشود، همه چیز به هم میریزد.
شهر مرزی کوچک میرادرو، دختری 12 ساله بنام فورتونا "لاکی" زندگی می کند که جدیدا نقل مکان کرده و به این شهر کوچک آمده است. او در این شهر اسب وحشی به نام اسپریت را می بیند که توسط مأموران دستگیر می شود. اسب از دست مامورها فرار می کند و فوراً فورتونا(لاکی) او را پیدا میکند و با آن اسب دوست می شود.در این حین فورتونا با دو دختر دیگر با نام های پرو گرنجر و ابیگیل استون ، که هر دو صاحب اسب هستند آشنا می شود و آنها به ماجراهای روزمره در سراسر زمین می پردازند.
از این به بعد، جسم و روح و روان تو مال منه…
سه خرس که با یکدیگر برادر هستند، به دنبال جایگاه خود در تمدن شهری می باشند. آن ها به دنبال غذا هستند، تلاش می کنند تا با انسان ها دوست شوند یا اینکه می خواهند اشخاص مشهوری در اینترنت باشند.
در تابستان سال 1998 میلادی، یک پسر دوازده ساله هندی به نام هارشو گوپتا و اعضای خانوادهاش، مصائب متعددی را در زندگی روزمرهشان تجربه میکنند و پس از ماجراهای فراوان، هارشو به اهمیت وجود خانواده پی میبرد و...