در سال 1978 در آفریقای جنوبی، دو مرد به خاطر ارتکاب یک سری کارهای غیرقانونی، در زندان پرتوریا گرفتار میشوند. آنها خیلی زود تصمیم میگیرند نقشهای را برای فرار از آنجا برنامهریزی کنند، اما…
اسپانیا، قرن یازدهم. «رودریگو دیاس» وطنپرست اسپانیایی، که سودای متحد کردن نیروهای پراکندهٔ کشورش را برای مقابله با حملات قبایل آفریقاییِ «مور» در سر میپرورانَد، در آستانهٔ ازدواج با دختر شوالیهٔ قهرمان امپراتوری نیز هست…
وکیلی به نام رابرت تصمیم میگیرد علیه یک شرکت بزرگ تولید مواد شیمیایی که باعث ایجاد آلودگی و صدمات زیادی به محیط زیست شده است، یک پرونده ایجاد کند و در مقابل این شرکت بایستد. اما…
کارول شلبی طراح بینظیر خودرو به همراه کن مایلز رانندهی نترس بریتانیایی با یکدیگر همکاری میکنند تا با استفاده از قوانین فیزیک و جاهطلبی شخصی خودشان ماشین مسابقهی فوقالعادهای را برای کمپانی فورد بسازند که بتواند در مسابقه ماشین فراری را شکست دهد و…
زنی سیاهپوست به نام هریت تابمن که در طی دهه 1840 میلادی در ایالت مریلند آمریکا زندگی میکند، از چنگ بردهداران میگریزد و با اقدامات جسورانه و هوشمندانه خود، به یکی از بزرگترین قهرمانان تاریخ این کشور تبدیل میشود. هریت در طول دوران زندگی خود، صدها برده سیاهپوست را نجات میدهد.
در دهه 1950 میلادی، راننده کامیونی به نام فرانک شیرن (رابرت دنیرو) که حالا در یک خانهٔ سالمندان زندگی میکند، به همراه راسل بوفالینو (جو پشی)، از روسای مافیا ارتباط میگیرد. شیران همزمان با بالا رفتن رتبه خود و تبدیل شدن به یک قاتل قراردادی برتر، شروع به کار برای جیمی هوفا (آل پاچینو) میکند.
دربارهٔ مخترع و طراح اسلحههای کوچک میخائیل تیموفویچ کلاشنیکوف است. امروز به سختی میتوان کسی را پیدا کرد که این اسم را نشناسد. با این حال، همه نمیدانند که او چه مسیری طولانی و خارقالعاده را طی کرده تا در سن 28 سالگی اسلحه افسانه ای AK-47 را خلق کند.
یک لرد اسکاتلندی با سه جادوگر متقاعد می شود که او پادشاه بعدی اسکاتلند خواهد شد و همسر بلندپرواز او در برنامه های خود برای به دست گرفتن قدرت از او حمایت می کند.
در پاییز سال 1938 هیتلر آماده حمله به چک اسلواکی می شود و دولت نویل چمبرلین، نخست وزیر بریتانیا، با درماندگی به دنبال راه حلی است که صلح برقرار کند. یک کارمند دولت بریتانیا و یک دیپلمات آلمانی که در گذشته با هم هم کلاسی بوده اند، به مونیخ سفر می کنند تا درباره صلح گفتگو کنند.
در حالی که نیروهای آمریکایی به سواحل نرماندی یورش می برند، سه برادر در میدان نبرد مرده دراز می کشند و برادر چهارم در پشت خطوط دشمن به دام افتاده است. کاپیتان تکاور جان میلر و هفت مرد وظیفه دارند به قلمرو تحت کنترل آلمان نفوذ کنند و پسر را به خانه بیاورند.