در مجموع 600 فیلمی ژانر ترسناک یافت شد.
در مجموع 600 فیلمی ژانر ترسناک یافت شد.
در دنیای ویران شده توسط زامبی ها، یک نوجوان باهوش و محافظش برای بقا می جنگند، با خطرات بی امان روبرو می شوند و محدودیت های امید و وفاداری را آزمایش می کنند.
یک گروه راک اواخر دهه 90 در حالی که حرفهشان در راه است، به یک قصر فرانسوی میرود تا با یک سوپر تهیهکننده گریزان ضبط کند. اما با افزایش تنش ها و شعله ور شدن خلق و خوی، متوجه می شوند که با چیزی بیش از فشار برای موفقیت روبرو هستند.
دلقک دست و پا چلفتی و بیمزۀ ریچارد "استیچیز" گرندل در جشن تولد دهمین سالگرد تام کوچک سرگرمی میکند، اما پسر و دوستانش با استیچیز شوخی میکنند و بند کفشهایش را گره میزنند. استیچیز لیز میخورد، میافتد و میمیرد. شش سال بعد، تام برای دوستانش جشن تولدی در خانه برگزار میکند، اما استیچیز زنده میشود تا نوجوانان را تعقیب کند و انتقام مرگش را بگیرد.
پدری محبتآمیز برای جشن تولد پسرش یک لباس دلقک پیدا میکند، اما متوجه میشود که این لباس بخشی از یک نفرین شیطانی است که پوشندهاش را به یک قاتل تبدیل میکند.
یک جامعهستیز بینهایت عاشقپیشه از یک بیمارستان روانی فرار میکند و به خانهی یک ستارهی پاپ دههی نود حمله میکند. او فقط میخواهد دوست داشته شود؛ اما او فقط میخواهد زنده بماند.
در طول شش دههی پرآشوب، سه مهمان ناآگاه در خانهای نفرینشده در نیو انگلند به راز شومی که در زیرزمین آن پنهان شده پی میبرند؛ جادوگری ابدی که تشنهی سیریناپذیر گوشت انسانهای زنده است.
یک زن جوان باردار متوجه میشود که دوستپسر به ظاهر بینقصش ممکن است یک راهرونده در خواب خطرناک باشد، زمانی که از ناپدید شدنهای مرموز و قتلهای رخداده در منطقه باخبر میشود.
داستان دربارهی یک جادوگر کهنسال از شهر کنوتوپ اوکراین است که سالها پیش، پس از دلباختن به مردی فانی، از قدرتهای خارقالعادهاش دست کشید. اما با اشغال کنوتوپ توسط سربازان روسیه در فوریهی 2022، فاجعهای رخ میدهد—مرد محبوبش به طرز وحشیانهای به قتل میرسد. سرشار از اندوه و عطش انتقام، او دوباره قدرتهای جادوییاش را بازمییابد و راهی انتقامی خونین میشود تا قاتلان نامزدش را به سزای اعمالشان برساند.
باگاس، لنی، دیکی، جونا و اندرو به دلیل نقض یک افسانه در کوه مادیوپورو گرفتار شدند و به یکدیگر مشکوک شدند که یکی از آنها یک روح است.
یک دانشجوی ترک تحصیل کرده روانپزشکی از دانشگاه استنفورد به زادگاهش بازمیگردد تا به عنوان هیپنوتراپیست در یک شهر کوچک کنار رودخانه فعالیت کند. هرچقدر که او عمیقتر به روان مردم شهر فرو میرود و به حل مشکلاتشان کمک میکند، سریعاً درگیر یک جنزدگی میشود.