
در بحبوحه مبارزات هند برای آزادی در سال 1942، یک دختر جوان شجاع یک ایستگاه رادیویی زیرزمینی را راه اندازی می کند تا پیام وحدت را منتشر کند و در جریان جنبش ترک هند، تعقیب و گریز هیجان انگیزی را با مقامات بریتانیایی آغاز می کند.
استل که یک خلبان باتجربه خطوط هوایی است، در بین پروازهای طولانی مدت با همسر مهربان و محافظش گیوم زندگی کاملی دارد. یک روز، به طور تصادفی، در راهروی فرودگاه، با آنا، عکاسی که بیست سال قبل با او رابطه پرشور داشت، به هم میرسند. استل نمی داند که این اتحاد دوباره او را به یک مارپیچ کابوس وار تبدیل می کند و زندگی او را وارونه و غیرمنطقی می کند.
یک کارآگاه شیکاگو پس از اینکه جنایات یک قاتل زنجیرهای نوظهور با جنایاتی که پنج سال قبل از آن تحقیق کرده بود مطابقت میدهد، به اسکاتلند سفر میکند، که یکی از آنها صحنه جنایت دوست دختر کشته شدهاش بود.
در دنیای قمارهای غیرقانونی و پرمخاطب، نیک صاحب یک خانه مزرعه ای ویران شده است. او شیفته قصد دایانا باهوش، سرسخت و جذاب برای پیروزی بزرگ است و مصمم است که او را به خطر بیندازد.
یک راهبه آمریکایی با پیوستن به صومعه ای دورافتاده در حومه ایتالیا، سفر جدیدی را آغاز می کند. با این حال، استقبال گرم او به سرعت به یک کابوس زنده تبدیل می شود، زمانی که او متوجه می شود خانه جدیدش راز شوم و وحشت های غیرقابل توصیفی را در خود جای داده است.
فضای فیلم مصلحت در سالهای اول بعد از انقلاب و برگرفته از یک ماجرای واقعی است. داستان از آنجایی آغاز میشود که «مهدی» پسر آیتالله مشکاتیان که یکی از مقامات بلندپایهی قوهی قضائیه است، مرتکب قتل میشود، اما از پذیرفتن آن سر باز میزند و اطرافیان پدرش به خاطر «مصلحت» انقلاب، سعی میکنند کس دیگری را به جای او متهم جلوه دهند.
روی فریمن، کارآگاه سابق قتل با حافظه ای شکسته، مجبور می شود پرونده ای را که به یاد نمی آورد، دوباره بررسی کند. از آنجایی که زندگی یک مرد در انتظار اعدام است، فریمن باید شواهد وحشیانه یک دهه تحقیقات قتل را جمع آوری کند و شبکه ای شوم از اسرار مدفون و خیانت هایی را که به گذشته او مرتبط است، آشکار کند. تنها با غرایز برای اعتماد، او با یک حقیقت وحشتناک روبرو می شود - گاهی اوقات، بهتر است اجازه دهید سگ های خواب دروغ بگویند.
یک پدر بدهکار از یک موقعیت پیش بینی نشده استفاده می کند تا ناپدید شود و با هویتی جعلی زندگی کند. اما یک اتفاق تصادفی رخ می دهد و وسوسه شناختن خانواده اش دوباره ظاهر می شود.
یک قاتل قراردادی، پس از تشخیص زودهنگام زوال عقل، این فرصت را پیدا می کند تا با نجات جان پسر بالغ خود که از او جدا شده، خود را نجات دهد. اما برای انجام این کار، او باید با پلیسی که به او نزدیک شده و همچنین با تیک تاک ساعت ذهن خود که به سرعت رو به زوال است، مسابقه دهد.
یک گانگستر مخوف معروف به روح، وارد یک زندان شده و افراد داخل زندان را گروگان میگیرد تا شمشهای طلای پنهان شده در زندان را به سرقت ببرد. اما در این میان یک افسر پلیس حرفهای برای حل این موضوع مامور شده و بدین ترتیب تعقیب و گریز میان یک جنایتکار باهوش و یک افسر پلیس بیرحم آغاز میشود و…