در مجموع 1240 فیلمی ژانر هیجان انگیز یافت شد.
در مجموع 1240 فیلمی ژانر هیجان انگیز یافت شد.
در شهری که با افزایش عجیب آتشسوزیها دستوپنجه نرم میکند، ویتال، یک آتشنشان، و سامیت، برادر همسرش که پلیس است، با اکراه تصمیم میگیرند برای حل این بحران فزاینده با یکدیگر همکاری کنند. در حالی که با اختلافات شخصی خود مبارزه میکنند، آنها باید با زمان رقابت کنند تا این معما را حل کرده و بمبئی را نجات دهند.
عمو هوآ، که سالها در خیابان قدیمی زندگی کرده بود، در میان همسایگانش احترام زیادی داشت و همیشه از طریق فروش عتیقهجات امرار معاش میکرد. در مواجهه با مشکلات، پیدا کردن عمو هوآ تقریباً به یک اصل زندگی برای همسایگان این محله تبدیل شده بود. اما با ورود شرکت املاک و مستغلات، خیابان قدیمی توسط گروه محلی "اژدهای سبز" به زور تخریب شد. در این میان، شش جسد، هفت گذرنامه و تعدادی اسلحه بهطور تصادفی در داخل دیوار مغازه عتیقهفروشی عمو هوآ پیدا شد که همه را شوکه کرد. همه این ماجراها توسط پیرمردی به نام کائو، یک ولگرد در خیابان قدیمی، دیده شد. در همین حال، عمو هوآ توسط یک سازمان مرموز به رهبری آ جی تحت تعقیب قرار گرفت. عمو هوآ واقعاً چه کسی است؟ همه چیز پیچیده و گیجکننده شده است.
وقتی زنی برای انتقام از همسر خشونتگرش با یک آدمکش مرموز ملاقات کرد، زندگیاش به تاریکی فرو رفت. عشق طوفانی آنها، او را وارد دنیایی از عدالت خونین کرد. اما با بالا رفتن تعداد قربانیان، او شروع به کشف رازهای تاریک شریکی کرد که شاید خطرناکتر از چیزی باشد که تصور میکرد.
یک مادر ناامید، که از کودکی تحت تعقیب روحی شیطانی بوده، تنها راه نجات دختر بیمارش را در این میبیند که خودش را به تسخیر همان نیروی پلید درآورد.
قسمت پنجم منتشر شد.
داستانی درباره گروهی از افراد با تواناییهای ویژه که برای زنده ماندن خود را بهعنوان اعضای یک خانواده جا میزنند و از روشهای منحصربهفرد برای غلبه بر جنایتکاران بیرحمی که آنها را تهدید میکنند، استفاده میکنند.
قسمت پنجم منتشر شد.
چهار کودک عادی در جستجوی سیاره خانه خود هستند پس از اینکه در کهکشان جنگ ستارگان گم میشوند.
دو آدم ناهماهنگ و عجیب سفر جادهای را آغاز میکنند، توافقی مشکوک و وسوسهانگیز میبندند که نمیتوانند از آن سر باز زنند و در میان شرایط تاریک، به رستگاری میرسند.
پس از جدایی به دلیل رفتارهای غیرقابل پیشبینی و آمیخته با عصبانیت ناشی از مصرف الکل، فرانک تلاش میکند تا همسرش، لورا، را بازگرداند. او یک گردنبند عتیقه زیبا که در کیسه شواهدی مربوط به سال 1938 در ایستگاه پیدا کرده، به او هدیه میدهد. اما متأسفانه، این گردنبند پل ارتباطی با روح معذب و شیطانی پسری از گذشتههای دور است. لورا و دخترانش خود را در معرض خطرات وحشتناکی از سوی پسربچهای میبینند که دیگر وجود ندارد.
گِجا که در ترور پَمّا شکست میخورد، خود را در همان زندانی مییابد که قربانیاش در آن نگهداری میشود. اما اینبار او مصمم است که کار نیمهتمامش را تمام کند. در همین حال، یک پلیس بیرحم نقشهای خطرناک میریزد: انتقال زندانیان خطرناک به راجستان. این تصمیم همه چیز را به اوج تنش میرساند، جایی که نبرد برای بقا، انتقام و عدالت در هم میآمیزد. این داستان، تلاقی مرگ و عدالت است؛ جایی که هر حرکت، سرنوشت زندگان و مردگان را تغییر میدهد.
مردم روستای منگولای با دو نگرش متفاوت؛ یکی علیه آموزش فقرا ایستاده بود و دیگری علیه ستم مبارزه میکرد