
هدویگ 11 ساله از علاقه مندان به بازی متوجه می شود که وقتی مجبور می شود خیلی زودتر از حد انتظار جایگزین پدرش به عنوان ابرقهرمان شهر شود، زندگی اش زیر و رو شده است. اما هدویگ یک ابرقهرمان نیست و چالش ها بسیار بزرگتر از آن چیزی است که پدر مربی او پیش بینی می کرد.
داستان این فیلم درباره یک راننده آمبولانس به نام تیلاگان (با بازی جایام راوی) است که به ناحق به جرم قتل همسرش محکوم میشود و به زندان میافتد. او پس از 14 سال به طور موقت از زندان آزاد میشود و در ...
داستان در دهکده ای تپه ای در مرز کرالا و تامیل نادو اتفاق می افتد. داستان در مورد یک افسر پلیس سختگیر است که به آنجا نقل مکان می کند و اتفاقات بعدی که زندگی او و بسیاری دیگر را زیر و رو می کند مرتبط با آن ایستگاه پلیس است. چند اتفاق عادی در روستا رخ می دهد و برخی از گذشته به طور ناگهانی غیرعادی به نظر می رسند. رازها کم کم آشکار می شوند.
بیور شرور جنگل را با ماده صورتی خطرناکی پوشانده است که هنگام تماس با آب منفجر می شود. با نزدیک شدن به فصل بارانی، تیم متفرقه حیوانات باید برای یافتن پادزهر عجله کنند.
وید ویلسون بی حال و بی حوصله در زندگی غیرنظامی با روزهایی که به عنوان مزدور اخلاقی انعطاف پذیر، ددپول پشت سر اوست، تلاش می کند. اما وقتی دنیای خانه اش با یک تهدید وجودی روبرو می شود، وید باید با اکراه دوباره با یک ولورین حتی بی میل تر هماهنگ شود.
در انیمیشن لوی صندوق اشیای گمشده و هیولای خوش قلبی که دیده نمیشود.
سال 1935 «ملوین ب. تولسن» فعال حقوق اجتماعی و استاد ادبیات انگلیسی کالج سیاه پوستی وایلی در تکزاس، برای رودررو کردن جوانان با یک دیگر، گروه مناظره تشک یل می دهد. خیلی زود این گروه به بهترین گروه مناظره ی جوانان سیاه پوست کشور تبدیل می شود.
تاد به طور تصادفی یک طلسم باستانی را رها می کند و زندگی دوستانش مومی، جف و بلزونی را به خطر می اندازد. در حالی که همه علیه او هستند و تنها با کمک سارا، او برای پایان دادن به نفرین مومیایی وارد ماجراجویی می شود.
وقتی بلیپی و میکا با پارک رنجر اشر و خدمه دایناسور پرانرژی اش در مزرعه T-Rex برخورد می کنند، آشر از آن دو برای بازیابی تخم های دایناسور گم شده کمک می خواهد.
این داستان شگفت انگیز در عصر شوالیه های شجاع، شاهزاده خانم های زیبا و جادوگران در حال نبرد اتفاق افتاد. روسلان، هنرمند سرگردانی که رویای شوالیه شدن را در سر می پروراند، با میلا زیبا آشنا شد و عاشق او شد. او حتی شک نداشت که او دختر پادشاه است. با این حال، قرار نبود که شادی عاشقان زیاد طول بکشد. چرنومور، جادوگر شیطانی، در یک گرداب جادویی ظاهر شد و میلا را درست جلوی چشمان روسلان دزدید تا قدرت عشق او را به قدرت جادویی خودش تبدیل کند. بدون هیچ مقدمه ای، روسلان در تعقیب شاهزاده خانم دزدیده شده قرار می گیرد تا بر همه موانع غلبه کند و ثابت کند که عشق واقعی قوی تر از جادو است.