
یک مأمور سابق DEA و یک مأمور سابق نفوذی در طول یک آخرهفته سرنوشتساز در تایپه رابطه عاشقانه خود را دوباره مرور میکنند، بیخبر از عواقب خطرناک گذشتهشان.
به دنبال بهترین دوستان، بوگ، یک خرس گریزلی دوستداشتنی و محتاط، و الیوت، یک گوزن پرحرف و ماجراجو که اول عمل میکند و بعد فکر، باشید. وقتی آنها یک اردوگاه تابستانی متروکه را در وسط ناکجاآباد پیدا میکنند، راهی ماجراجویی شجاعانه و خندهدار میشوند تا جایی جدید برای زندگی بسازند؛ جایی که حیوانات بتوانند آزادی و طبیعت وحشی درونی خود را تجربه کنند!
دلیا بالمر، یک پرستار قراردادی، با سوئینی آشنا شد، کسی که اعتراف کرد دوست دختر سابقش را به قتل رسانده است. سوئینی به او حمله کرد و سپس از دستگیری گریخت. دلیا پس از بازسازی زندگی خود، هفت سال بعد با سوئینی روبرو شد، زمانی که او به دلیل قتلی دیگر دستگیر شده بود.
در کلانشهری خیالی به نام «شهر زی»، ابرقهرمانی به نام سایتاما زندگی میکند که به دلیل تمرینات سخت و مداوم، به تدریج تمام موهایش را از دست داده و کچل شده است. او توانایی شکست هر دشمنی را تنها با یک مشت دارد. با این حال، چون قدرتش به حدی است که حریفانش را به سادگی شکست میدهد، این وضعیت برایش خستهکننده شده و او در جستوجوی حریفی قدرتمندتر از خود است تا بتواند با او مبارزه کند و...
در سال 2030 در میلان، ماموری مخفی که برای آژانس جاسوسی سیتادل کار می کند و خبرچین باند بزرگ مانتیکور است، پشت خطوط دشمن گرفتار می شود
لارا کرافت پس از جدایی از دوستانش، در پی ماجراجوییهای خطرناکتر به تنهایی سفر میکند. اما در این میان زمانی که یک شی خطرناک و قدرتمند چینی توسط فردی مرموز از عمارت کرافت به سرقت میرود، لارا مجبور میشود به خانه بازگردد. حال
پس از شکست فاجعه بار در جام جهانی 2018، تیم ژاپن در تلاش است تا دوباره جمع شود. اما چه چیزی کم است؟ یک مهاجم آس کامل، که می تواند آنها را به پیروزی هدایت کند. اتحادیه فوتبال ژاپن مشتاق ایجاد مهاجمی است که تشنه گل و گل باشد
قسمت هشتم منتشر شد.
داستان از رقابت طولانیمدت روپر کامبل-بلک و تونی بدینگام پیروی میکند که به اوج خود میرسد.
قسمت ششم منتشر شد.
با الهام از حوادث واقعی روایت شده و در مورد یک پرواز خطوط هوایی هند است که در تاریخ 24 دسامبر سال 1999 میلادی در مسیر خود به دهلی توسط طالبان ربوده شد. در این میان جان صدها نفر در معرض خطر قرار گرفت و مسیر هواپیما به سمت شهر قندهار تحت کنترل طالبان، منحرف شد، اما…
قسمت هشتم منتشر شد.
کارل آلبرگ به یک شهر ساحلی آرام نقل مکان میکند تا ذهن خستهاش را که بر اثر سالها کار پلیسی در شهرهای بزرگ آسیب دیده است، آرام کند. اما به زودی متوجه میشود که برای حل قتلهایی که پیوسته در ساحل او رخ میدهند، باید از تمام مهارتهای خود استفاده کند.