
اتان هانت و تیم IMF جستوجوی خود را برای یافتن هوش مصنوعی هولناکی به نام «هستی» (Entity) ادامه میدهند — هوشی که به شبکههای اطلاعاتی سراسر جهان نفوذ کرده است. در حالیکه دولتهای جهان و شبحی مرموز از گذشتهی اتان در تعقیب او هستند، او به همراه متحدانی جدید و ابزاری برای نابود کردن این هوش مصنوعی، وارد رقابتی نفسگیر با زمان میشود تا از تغییر همیشگی جهان جلوگیری کند.
فرانسه، سال 2039. یک شب، گروهی از فعالان که تحت تعقیب دولت هستند، بدون هیچ اثری ناپدید میشوند. جولیا بومبارت یکی از آنهاست. وقتی بیدار میشود، خود را در دنیایی کاملاً ناآشنا گرفتار میبیند: سیاره B.
جان دورسی، کلانتر تحت فشار، در آستانهی از دست دادن همسر و شغلش است. او با باچ هایدن، مارشال قلدر ایالات متحده، همراه میشود تا یاغیای به نام امیلی روسک را به گروگان بگیرند. اما با آغاز نبردی از ارادهها، امیلی موفق میشود گروه تعقیب را به جان هم بیندازد. با نزدیک شدن همسر مهاجم امیلی و دار و دستهاش، امیلی و جان درمییابند که برای زنده ماندن به یکدیگر نیاز دارند.
هارلند راست، یاغی بدنام، نوهاش لوکاس را که به جرم قتل غیرعمد به اعدام محکوم شده، از زندان فراری میدهد. آن دو باید از دست مارشال افسانهای آمریکا، وود هلم، و جایزهبگیر سرسخت، فنتون «واعظ» لَنگ، که بیوقفه در تعقیبشان هستند، بگریزند. در این میان، رازهایی عمیق که سالها پنهان ماندهاند، از دل خاکستر سر بر میآورند و پیوندی خانوادگی اما غیرمنتظره میان این دو همراه ناهماهنگ شکل میگیرد؛ در حالی که برای زنده ماندن در سرزمین بیرحم مرزهای آمریکا تلاش میکنند.
وقتی تحتتعقیبترین مرد آمریکا در شهری کوچک در ایالت کنتاکی ظاهر میشود، گذشتهی خشونتبارش ــ به همراه گروهی خونخواه که بهدنبال انتقام و پاداشی هنگفت هستند ــ خیلی زود خودش را نشان میدهد. در حالی که برادران در برابر هم قرار میگیرند و گلولهها شهر را به ویرانی میکشانند، این تفنگکش برقآسا دشمنانش را وادار میکند بهای سنگینی برای طمعشان بپردازند.
وقتی که مورت میفهمد کمتر از یک سال از عمرش باقی مانده، نامزدش نیکول او را ترک میکند و او مجبور میشود با سرنوشت تلخ خود کنار بیاید. مورت به یک سرویس دوستیابی میپیوندد که افراد را بر اساس تاریخ مرگشان به هم معرفی میکند. او در این میان با کیت آشنا میشود، اما سایه یک دلال دیوانه که او را تعقیب میکند، همیشه بر سر او سنگینی میکند.
عمو هوآ، که سالها در خیابان قدیمی زندگی کرده بود، در میان همسایگانش احترام زیادی داشت و همیشه از طریق فروش عتیقهجات امرار معاش میکرد. در مواجهه با مشکلات، پیدا کردن عمو هوآ تقریباً به یک اصل زندگی برای همسایگان این محله تبدیل شده بود. اما با ورود شرکت املاک و مستغلات، خیابان قدیمی توسط گروه محلی "اژدهای سبز" به زور تخریب شد. در این میان، شش جسد، هفت گذرنامه و تعدادی اسلحه بهطور تصادفی در داخل دیوار مغازه عتیقهفروشی عمو هوآ پیدا شد که همه را شوکه کرد. همه این ماجراها توسط پیرمردی به نام کائو، یک ولگرد در خیابان قدیمی، دیده شد. در همین حال، عمو هوآ توسط یک سازمان مرموز به رهبری آ جی تحت تعقیب قرار گرفت. عمو هوآ واقعاً چه کسی است؟ همه چیز پیچیده و گیجکننده شده است.
یک مادر ناامید، که از کودکی تحت تعقیب روحی شیطانی بوده، تنها راه نجات دختر بیمارش را در این میبیند که خودش را به تسخیر همان نیروی پلید درآورد.
نبرد پیچیدهای بین گروههای مواد مخدر که جایگزین هروئین، متامفتامین و LSD شدهاند، و تعقیب شدید پلیس برای متوقف کردن آنها.
تعقیب و گریزی جدید در راه است - با اشاره به حماسه رامایانا، سینگهام و تیم او با یک شرور مرموز روبهرو میشوند تا همسرش را نجات دهند.