قسمت دهم منتشر شد.
کارمن «کارمی» برزاتو، سرآشپز جوانی از دنیای غذاخوریهای خوب، پس از مرگی دلخراش، برای اداره ساندویچفروشی خانوادگیاش به خانه شیکاگو میآید. در حالی که کارمی برای دگرگونی رستوران و خودش میجنگد، خدمه آشپزخانهاش در اطراف لبههای خشن او نهایتاً
آرامش کریسمس بر شهر کوچک حاکم می شود، اما در بازار کریسمس، فعالیت های شدیدی وجود دارد. ماریان یک خرس عروسکی را در بالای قفسه کشف می کند. آیا او زنده است؟ ماریان باید عروسکی را به هر نحوی دریافت کند. اما تدی می خواهد به یک ثروتمند برسد ...
وقتی جسیکا با خانوادهاش به خانه دوران کودکیاش برمیگردد، کوچکترین دخترخواندهاش آلیس وابستگی وهمآوری به خرس عروسکی به نام چانسی که در زیرزمین پیدا میکند پیدا میکند. آلیس شروع به بازی با چانسی می کند که بازیگوشی شروع می شود و به طور فزاینده ای شیطانی می شود. همانطور که رفتار آلیس بیشتر و بیشتر نگران کننده می شود، جسیکا مداخله می کند تا متوجه شود که چانسی بسیار بیشتر از خرس اسباب بازی پر شده ای است که او معتقد بود.
مرد خرسی که زمانی خرس بود با خوردن سیر و ماگ به مدت 100 روز انسان شد. یک روز بعد از بازنشستگی به عنوان یک پلیس، یک تروریست ویروس مرگبار را می آورد و او دقیقاً شبیه مرد خرس است! با کمک یک کارآگاه و یوتیوبر، او اکنون سعی می کند دنیا را نجات دهد.
مینا که زمانی دانشجوی مرتضی بوده، پس از ده سال زندگی مشترک با وی، تصمیم میگیرد از او جدا شود و برای ادامه تحصیل به کانادا برود، اما مرتضی که از این تصمیم ناخرسند است، تمام تلاش خود را معطوف منصرف کردن او از تصمیمش میکند، تا اینکه روزی متوجه میشود مینا موضوع طلاقشان را با عزیز، مادر بیمار مرتضی، در میان گذاشته است. مرتضی نیز از شرایط پیش آمده استفاده میکند و ...
قسمت پانزدهم از فصل دوم منتشر شد.
«نیسان آبی» قصه جیب خالی است و پول، قصه عشق است و شیفتگی. جمشید و رضا دو دوست قدیمی هستند که عاشق دو خواهر به اسم زری و پری شدند و با آن ها ازدواج کردند. پس از گذشت سه سال، ممدچاخان بالاخره عروسی می کند. جمشید، رضا خرسند، رضاسوسن، زری، پری، علم تاج و سرهنگ، خلاصه کل شکرآباد جمع می شوند تا شامِ عروسی ممد را بخورند ولی نه تنها شام به کسی نمی رسد بلکه اتفاقی می افتد که گرسنگی از یاد همه می رود!
یک لک لک احمق که در حال حمل کردن یک بچه پاندا است به اشتباه او راه در مکان اشتباهی فرود می آورد. خرس، گوزن، ببر و خرگوش او را پیدا میکنند و در یک ماجراجویی دشوار اما سرگرم کننده سعی میکنند به پاندا برای رفتن به خانه اش کمک کنند…
سال 1993 است و لحظه شهرت تد خرس به پایان رسیده است و او را با بهترین دوستش، جان بنت 16 ساله، که در خانه ای طبقه کارگر در بوستون با پدر و مادر و پسر عمویش زندگی می کند، رها کرده است. تد ممکن است بهترین تأثیر را بر جان نداشته باشد، اما زمانی که این کار را انجام داد
خرسهای عروسکی قرنهاست که علیه دشمن قسم خورده خود، تک شاخها میجنگند، با این وعده که پیروزی، هدف آنها را کامل کرده و عصر جدیدی را آغاز خواهد کرد. در این میان دو برادر به نامهای بلوت و توبی به همراه گروهی از خرسهای عروسکی بیتجربه به یک ماموریت خطرناک برای نجات جنگل جادویی که تکشاخها درآن زندگی میکنند، فرستاده شده و نبردی وحشتناک را آغاز میکنند…
هنگامی که یک شی ناشناخته از فضا بر روی زمین فرود میآید، برامبل تواناییهای جدید و یک دستیار فرازمینی به دست میآورد. اما زمانی که یک مهاجم بیگانه به دنبال بازیابی این شی میآید، خرسهای بونی مجبور میشوند تا برای مقابله با آن، با دشمن قدیمی خود، ویک، متحد شده و…