مینیسریالی داستانی بر اساس زندگی آیرتون سنا دا سیلوا، اسطوره برزیلی مسابقات اتومبیلرانی که سه بار قهرمان مسابقات فرمول یک جهان شد.
در شب کریسمس، خانوادهای گرد هم میآیند تا شاید آخرین تعطیلات خود را در خانهی اجدادیشان جشن بگیرند. با گذر شب و بروز تنشهای میاننسلی، یکی از نوجوانان بهطور مخفیانه همراه دوستانش بیرون میرود تا حومهی زمستانی شهر را برای خود کشف کند.
1944، ورمیلیو، یک روستای کوهستانی دورافتاده است. ورود پیِترو، یک سرباز فراری، به خانواده معلم روستا، و عشق او به دختر بزرگ معلم، مسیر زندگی همه را تغییر خواهد داد.
نمایش ترسناک دلقک قرار است هرجومرجی بر سر ساکنان ناآگاه مایلز کانتی فرو بریزد؛ این کریسمس خواب راحتی نخواهند داشت. پنج سال پس از نجات از قتلعام هالووین توسط دلقک آرت، سیِنا و جاناتان همچنان در تلاشاند تا زندگی ویرانشدهشان را از نو بسازند. با نزدیک شدن به فصل تعطیلات، سعی میکنند روحیه کریسمس را بپذیرند و وحشتهای گذشته را پشت سر بگذارند. اما درست زمانی که احساس امنیت میکنند، آرت بازمیگردد و مصمم است تا شادی تعطیلاتشان را به کابوسی جدید بدل کند. فصل جشن بهسرعت به آشوب میکشد، و آرت نشان میدهد که هیچ تعطیلاتی از وحشت او در امان نیست.
در حالی که خانوادهی کینانها سعی دارند خانوادهشان را به هم نزدیکتر کنند، ناخواسته وارد بازی زندگی یا مرگ میشوند. با چهار قاتل دیوانه که در راهروهای هتل در حال گشتزنی هستند و برای خلاقانهترین قتلها با هم رقابت میکنند، شانس قطعاً به ضرر آنهاست.
اوزی، پس از جدا شدن از والدینش زمانی که خانهشان در جنگل نابود میشود، توسط صاحبان مهربان یک پناهگاه حیاتوحش نجات داده میشود. آنها اوزی را در امنیت نگه میدارند و به تدریج به او زبان اشاره را آموزش میدهند. اوزی با ترکیب مهارتهای جدیدش و استعداد طبیعیاش در استفاده از شبکههای اجتماعی، بهسرعت مخاطبان جهانی پیدا میکند. زمانی که او متوجه میشود ممکن است والدینش زنده باشند، تصمیم میگیرد سفری را برای یافتن آنها آغاز کند و در عین حال جهان را از وقایعی که در جنگلهای بارانی رخ میدهد، آگاه کند، پیش از آنکه
یک شکارچی جایزهبگیر خوکصفت مأموریت جدید خود را میپذیرد: گرفتن پیکلز، فیلی سادهلوح و پرشور. اگرچه ابتدا قصد دارد این فیل سرزنده را به دام بیندازد، اما این دو شخصیت نامتعارف در نهایت سفری ماجراجویانه را آغاز میکنند که در آن، بهترین ویژگیهای هر یک آشکار میشود و پیوندی غیرمنتظره میانشان شکل میگیرد.
در سال 2030 در میلان، ماموری مخفی که برای آژانس جاسوسی سیتادل کار می کند و خبرچین باند بزرگ مانتیکور است، پشت خطوط دشمن گرفتار می شود
قسمت هشتم منتشر شد.
کارل آلبرگ به یک شهر ساحلی آرام نقل مکان میکند تا ذهن خستهاش را که بر اثر سالها کار پلیسی در شهرهای بزرگ آسیب دیده است، آرام کند. اما به زودی متوجه میشود که برای حل قتلهایی که پیوسته در ساحل او رخ میدهند، باید از تمام مهارتهای خود استفاده کند.
هیچ چیز آن چیزی نیست که به نظر می رسد وقتی که یک شب یک قاتل زنجیره ای شکل می گیرد...