داستان ویولت که متوجه می شود کل زندگی او بر اساس تصمیمات مبتنی بر ترس بنا شده است، و باید همه چیز را متفاوت انجام دهد تا خود واقعی اش شود.
در طول تعطیلات کریسمس با خانواده سلطنتی در نورفولک، دیانا تصمیم می گیرد ازدواج خود با پرنس چارلز را لغو کند.
داستان زندگی چند دوست و هم تیمی که در آخرین سال تحصیلی شان هنگامیکه یک دامپزشک ارتشی و ناکارآمد مربی گری آنها را در مسابقات قایقرانی بر عهده می گیرد، دچار تغییراتی بزرگ می شود.
داستان باورنکردنی سگی به نام پالما الهام گرفته شده است که یک روز به صورت ناخواسته توسط صاحبش در فرودگاه رها میشود. در این میان پالما در فرودگاه پنهان شده و منتظر صاحبش میماند اما سرانجام توسط یک خلبان پیدا شده و با نیکلاس، پسر نه ساله او که مادرش را از دست داده است، دوست میشود. این فیلم ماجراهای شگفت انگیز، دوستی واقعی و همچنین عشق بی قید و شرط پالما و نیکلاس را به تصویر کشیده است و…
مینا بعد از جدایی از همسرش به دنبال شغل و محل اسکانی میگردد. در این مسیر با کامران مدیر رستورانی که در آن کار میکند آشنا میشود. کامران سرپناهی به او میدهد. مینا تحت تأثیر حمایتها و محبتهای کامران به او دل میبازد، کامران نیز به مینا مشتاق و علاقهمند است. روزها از پس هم میگذرد و عشق مینا به کامران کاسته نمیشود و اوج میگیرد. اما کامران دیگر قصد ادامه ندارد…
شاه چارلز ششم اعلام می کند که شوالیه ژان دو کاروژ اختلاف خود را با مالک خود، ژاک لو گریس، با به چالش کشیدن او برای یک دوئل حل می کند.
در فیلم چاقوهای تیز کرده نویسنده مشهور و ثروتمند رمانهای جنایی به نام هارلن ترومبی، همه خانواده خود را به جشن تولد 85 سالگیاش دعوت میکند اما وقتی بعد از مراسم، هارلن به طرز مشکوکی به قتل میرسد، یک کارآگاه خصوصی وارد ماجرا میشود تا راز قتل را کشف کند. این در صورتی است که تمام اعضای خانواده هارلن میتوانند قاتل باشند...
هیجان فصلی فردی به ناامیدی تبدیل میشود، چراکه حمله به خانههای مزرعهای برای تهیه جورابهای بزرگتر برای گله به طور ناخواسته منجر به گم شدن چند نفر میشود.
یک زوج فیلمساز انگلیسی-آلمانی برای تابستان به فارو میروند تا هرکدام فیلمنامههایی را برای فیلمهای آیندهشان بنویسند و در یک اقدام زیارتی به مکانی که الهامبخش اینگمار برگمان بود، بنویسند. با پیشروی تابستان و فیلمنامههای آنها، خطوط بین واقعیت و داستان در پسزمینه منظره وحشی جزیره کمکم میشوند.
داستان فیلم دربارهٔ مردی میانسال به نام کاظم است که در روستای پیرکندی شهرستان خوی زندگی میکند. او که دانشجوی معماری دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران بوده، پس از یک شکست عاطفی از دانشگاه انصراف داده و به زادگاه خودش برگشتهاست. خواهرش در جوانی خودسوزی کردهاست و پس از آن مسئولیت سرپرستی و تربیت پسر خواهرش با اوست. حالا آیدین به سن نوجوانی رسیده و او خود را در تربیت او ناتوان میبیند و با این حال به شدت به او علاقمند است. از سوی دیگر رابطهٔ او با دوست قدیمیاش به نام یحیی دچار چالش شدهاست. در این میان، حضور دو خواهر که آتابای کار ساخت ویلا برای پدر آنها را به عهده دارد، شرایط تازهای را رقم میزند و او به سیما دختر بزرگ خانواده علاقهمند میشود اما در بیان این علاقه به او تردید دارد.