قسمت شانزدهم منتشر شد.
سریال داستان عشق بیرحمانه پادشاهی به نام "لی این" را به تصویر میکشد که کسی را در اطراف خود ندارد که به او اعتماد کند و در خطر یک جنگ سیاسی بر سر قدرت قرار دارد. از طرف دیگر زنی به نام ...
قسمت پانزدهم منتشر شد.
جونگ کو وون، یک شیطان، میباشد. او توانایی انجام معاملاتی خطرناک اما شیرین با انسانها را دارد. او به انسانها با تمام حقارت نگاه میکند و بیش از 200 سال است که در دنیای انسانها به عنوان یک شکارچی به دنبال شیرینیها و معاملاتشان میگردد. اما وقتی با دو دو هی، دختری انسانی، ملاقات میکند، ناگهان تمام قدرتش را از دست میدهد. حال او باید به صورت قراردادی با دو دو هی ازدواج کند تا از او که تمام قدرتش را به خود انتقال داده است، محافظت کند و از انقراض خود جلوگیری نماید.
قسمت سوم منتشر شد.
در ژاپن در سال 1600، در طلوع یک جنگ داخلی قرن، لرد یوشی توراناگا برای جان خود می جنگد، زیرا دشمنانش در شورای سلطنت علیه او متحد می شوند، زمانی که یک کشتی مرموز اروپایی در ماهیگیری در همان نزدیکی فرو رفته است. vi
قسمت دهم منتشر شد.
"دیگو دلا وگا" برای انتقام مرگ پدرش به کالیفرنیا بازگشته و پس از به عهده گرفتن عنوان "زورو" با فرماندار و یک جامعه مخفی روبرو میشود. در این میان کشف اسرار خانوادگی باعث میشود ...
قسمت پنجم منتشر شد.
داستان تکان دهنده این است که چگونه نماد مد کریستین دیور و معاصرانش از جمله کوکو شانل، پیر بالمین و کریستوبال بالنسیاگا در وحشت جنگ جهانی اول حرکت کردند و مد مدرن را راه اندازی کردند.
قسمت دهم منتشر شد.
یک پلیس چابول به نیروهای کارآگاهی می پیوندد تا جنایتکاران را با مقداری ثروت و شوخ طبعی از پای درآورند.
سریال به دوران اوج شهرت و قدرت سرشناس ترین سارق سریال "خانه کاغذی" یعنی شخصیت برلین می پردازد. برلین همراه با گروهی از سارقان حرفه ای در پاریس گرد هم می آیند تا یکی از بزرگ ترین و جسورا ...
یک کارآگاه تازهکار تلاش است معمای قتلی را در مکانی پرت روایت میکند. «داربی هارت» کارآگاه تازهکاری است که به همراه 11 مهمان دیگر توسط یک میلیاردر دعوت شدهاند تا در جایی دورافتاده گرد هم جمع شوند. وقتی جسد بیجان یکی از مهمانان کشف میشود، داربی باید پیش از آنکه قاتل جان فرد دیگری را بگیرد به حقیقت پی ببرد.
شاهزادهای کتابی حاوی داستان های ارواح به دستش می رسد. این کتاب پر از طلسم های نفرین آمیز است و او احساس می کند این نفرین ها یکی یکی به واقعیت می پیوندند.
مادر چو یونگ پیل که یک غواص بوده به دلیل پیش بینی اشتباه هواشناسی جانش را از دست می دهد. او برای محافظت از جان مردم شهرش یعنی سامدالری، تصمیم می گیرد کارشناس هواشناسی شود. از طرفی دوست دوران کودکی او، چو سام دال برای موفقیت در رشته عکاسی به سئول رفته اما بعد از اینکه تمام زحماتش یک شبه از بین رفت، به سامدالری بر میگردد…