سهیل و مرجان زوج جوانی هستند که در یک واحد از آپارتمان زندگی میکنند. برای این زوج اتفاقات عجیب و غریبی به صورت غافلگیرکننده و آکنده از ترس و وحشت رخ میدهد که…
قصه این است که اگر دیگر طبیعتی برای زندگی حیوانات وجود نداشته باشد و زمین از آهن و ستون و سیمان بهجای درخت پر شده باشد حیوانات هم ناچارند در آپارتمان و خانههایی شبیه به آن زندگی کنند. در این سریال داستان آهویی روایت میشود که زمین و دشتش را میفروشد تا آپارتمانی در شهرک کلیله و دمنه بخرد و زندگی بهتر و راحتتری داشته باشد.
روایتگر پسری به نام الکس است که عاشق داستان های ترسناک است حال او در آپارتمان یک ساحره جوان زندانی شده است و برای آنکه زنده بماند باید هر شب داستانی ترسناک تعریف کند. روزی الکس با زندانی دیگری به نام یاسمین متحد میشود تا فرار کنند.
یک گروه تبهکار رقیب به دنبال میلیون ها دلار پنهان شده در یک آپارتمان مجلل هستند که قرار است تخریب شود، اما ابتدا باید با سرایداری که ابتدا این پول هنگفت مخفی را پیدا کرده است، برخورد کنند.
مینا بزرگمهر و فرهود زندی دو وکیل جوان و تازه کار هستند که به شکلی ناخواسته و به دلیل فریب کاری دو بنگاه معاملات ملکی، سر از یک ساختمان درمی آورند و ناچار می شوند یک آپارتمان را با شراکت هم اجاره کنند. آنها هر یک دفتر وکالت خود را سر و سامان می دهند، اما همواره با هم در مشاجره و رقابت هستند. شرط می کنند هر کس موفق شد زودتر وکالت کسی را عهده دار شود، حق ماندن در آن ساختمان را دارد. ورود سیامک و خواهرش به این دفتر، عملاً این شرط را باطل می کند، چون...
یک آپارتمان در حاشیه شهر تهران که مالکش درگذشته بدون وارث مانده و اداره امور آپارتمان و مستاجرها را مباشر مالک درگذشته که خود نیز ساکن همین ساختمان است به عهده گرفته و قصد دارد با همکاری یک مشاور املاک محلی ملک را تصاحب کند. آپارتمان فرسوده و نیازمند تعمیرات اساسی است ولی عباس آقا (مباشر مالک درگذشته با بازی عزت الله انتظامی) نه خود وظیفه تعمیرات را به عهده میگیرد و نه به دیگر ساکنان اجازه انجام این کار را میدهد. در این ساختمان هر یک از ساکنان به دنبال به کرسی نشاندن حرف و نظر خود هستند و...
حسین عطاردی با همسرش، فخری و پسرش، در خانهٔ قدیمی پدر زندگی میکند. او و همسرش کارمند بانک اند. فخری با تهیهٔ وام مسکن به اصرار به حسین میقبولاند که خانهٔ پدری را بفروشند و در یک مجتمع آپارتمانی، در حومهٔ شهر ساکن شوند. پدربزرگ مخالف است. آنها به منظور فروش خانه، پدربزرگ را به آسایشگاه سالمندان میسپارند و ..
پسر جوانی به اسم بهرام به عنوان سرایدار به آپارتمانی می رود اما سبک زندگی او با همه سرایدارها فرق دارد . او خطاطی می کند و شعر می خواند. یکی از ساکنان آپارتمان، که مدتی است حال روحی خوبی ندارد، با بهرام صمیمی میشود. اما بهرام رازی دارد ...
«دینامیت» روایتگر داستان دو طلبه جوان و همدرس به نامهای هادی و محمد حسین است که در جستوجوی خانهای برای سکونت در تهران هستند. آنها پس از مدتی موفق به اجاره آپارتمانی در شمال شهر میشوند؛ آپارتمانی که در آن همسایگانی ساکناند که سبک زندگی و عقایدشان بهکلی با این دو طلبه در تعارض است. همسایه ساکن در یکی از واحدها مرد لاقیدی به نام اکبر است که امورات زندگیاش از فروش مشروبات الکلی و مواد مخدر میگذرد. همسایگان ساکن در واحد دیگر نیز دو خواهر خوشگذران به نامهای ساناز و زیبا هستند که هر هفته در واحد خود پارتی و دورهمی برگزار میکنند...
مردی که به دلیل مشکلات اضطرابی نمیتواند از خانه بیرون برود، به آپارتمانی جن زده نقل مکان می کند. او غریبه ای را استخدام می کند تا مراسم جن گیری را انجام دهد؛ اما اتفاقات وحشتناکی رخ می دهد.