قصه قحطى يكصد سال پيش در ايران است كه مردم امروز ايران فقط صحنه هاى غبار الود به نقل از اجدادشان راشنيده اند وبراى اولين بار داستان ان بر اساس خاطرات افسران انگليسى كه در ان زمان در ايران حضور داشته اند واسناد وزارت خارجه امريكا وايران در ان زمان توسط تيمهاى هنرى حرفه اى ايران وانگليس باز سازى شده
این فیلم داستان سه جوان امروزی را روایت میکند که بعد از رهایی از زندان و در مسیر تحقق رویاهایشان، با اتفاقاتی غیرمنتظره روبرو میشوند.
امید و مریم مثل خیلی از زوجهای امروز، به قدری درگیر روزمره گی و فشارهای کاری و اجتماعی هستند که نکات و لحظات بسیار ارزشمند و غیرقابل بازگشت زندگی زناشویی خود را کاملاً از یاد برده اند و مصرانه تصمیم گرفته اند از هم جدا شوند. غافل از اینکه اگر کمی به سلایق و علایق یکدیگر احترام بگذارند می توانند مثل پدر و مادر مریم که اتفاقاً در همسایگی آنان هم زندگی می کنند، حتی دعوا می کنند اما چند ثانیه بعد دوباره به جریان عادی و پر از احترام زندگی خود برمی گردند. چون...
پدر آرش (بابک حمیدیان) باید به خارج از کشور برود و قرار میشود دوستان آرش، بابک (سیامکانصاری) و بهنود (جواد عزتی)، کنار او بمانند تا تنها نباشد. در این میان آرش تصمیم میگیرد دکوراسیون داخلی خانه را تغییر بدهد. خانم طراح در اتاقی را باز میکند که گوگو (خرگوش آرش) داخل آن اتاق است و خرگوش فرار میکند. سپس این سه نفر به دنبال گوگو کمی از روزشان را به هدر میدهند. آرش میفهمد که امروز تولد دختر خانم طراح است و هیچکدام از دوستهایش نمیتوانند به جشن تولد او بیایند. برای همین، این سه نفر...
بهروز که مردی کلاهبردار و حقه باز است، به یکباره حادثه ای عجیب در زندگی اش رخ میدهد. او در امروز گرفتار میشود و هر کاری میکند فردا نمیآید…
جوان ایرانی، تنها دارای تکلیف نیست، بلکه آن ها حقوقی متناسب با شأن و جایگاه خویش دارند. داستان روایت دو خواهر است که به دلیل فضای سرد و بی روح مادی و ماشینی زندگی امروز در مناسبات روزمره زندگی خود دچار سردرگمی اند. پدر خانواده نیز با وجود دوری از خانه به سبب کار در سکوی نفتی همواره در فکر آینده فرزندان است. اما خبری به پدر می رسد که راه دیگری را برای رسیدن به فردای بهتر مشخص می کند.
اکنون که ایوان در آستانه 21 سالگی است، او اکنون بزرگ شده و در نهایت به اندازه کافی بزرگ شده است تا با واسیلیسا زیبا ازدواج کند. اما زمانی که واسیلیسا در مسکو مدرن ربوده می شود و به دام می افتد، ایوان و دوستانش باید برای نجات به امروز سفر کنند...
فرن زنی اهل شهری در ایالت نوادا است که زمانی اوضاع خوبی داشته، اما بعد از بستهشدن معدنهای گچ کنگلومرا اوضاعش عوض میشود و شیوهٔ زندگیاش هم شکل دیگری به خود میگیرد و سفری را به غرب آمریکا آغاز میکند و به عنوان یک عشایر امروزی در ماشین ون زندگی جدیدی را برای خود شروع میکند که…
داستان فیلم که در دنیای مدرن امروزی اتفاق می افتد، بر روی یک افسر پلیس تمرکز دارد که در موصل زندگی می کند. بعد از اینکه شورشیان افراطی به موصل حمله می کنند، او توسط یک تیم ویژه عراقی نجات داده می شود. این افسر پلیس در نهایت به این تیم ویژه ملحق می شود و به این ترتیب، وارد دنیایی سرشار از پنهان کاری و جنگ های وحشیانه و خشن می شود و …
امروز آخرین روز زندگی جیمی است. آلزایمر او در حال بدتر شدن است، بنابراین او تصمیم میگیرد که زندگی خود را با حفظ شوخ طبعی و ذوق پایان بخشد. جیمی در آخرین روز زندگیاش روی زمین با یک نویسنده آشنا می شود که ...