یک افسر پلیس لسآنجلس به نام مارک پس از کشته شدن برادرش برای یافتن پاسخ علت مرگ او و گرفتن انتقام، شهر را ترک کرده و به جزیرهای که در آن بزرگ شده، باز میگردد. اما مارک به زودی خود را در یک نبرد خونین با سرمایهدار فاسدی میبیند که جزیره را به تسخیر خود در آورده و…
دکتری به مزرعهای دور افتاده سفر میکند تا پسری ناخوش احوال که تواناییهای وصفنشدنی دارد را معاینه کند. در این حین باعث جنگی بین علم و مذهب میشود، طوری که یک کشیش محلی معتقد است پسر تسخیر شده.
وقتی خانواده کوسه به شهر بزرگ نقل مکان می کنند، به معنای زندگی جدید بدون بهترین دوست بچه کوسه، ویلیام است. در شهر، بچه کوسه، با یک ستاره پاپ شیطانی آشنا می شود که می خواهد دریاها را تسخیر کند. این بستگی به بچه کوسه دارد که طلسم خود را بشکند.
یک فضانورد متعصب خود را در درون آگاهی جمعی سیارهای گرفتار میبیند که میخواهد به ما بیاموزد چگونه گذشته خود را تسخیر کنیم تا با زمان حال به جلو حرکت کنیم.
در حالی که جنگ جهانی دوم در جریان است، ماهیتو نوجوان که توسط مرگ غم انگیز مادرش تسخیر شده است، از توکیو به خانه روستایی آرام نامادری جدیدش ناتسکو نقل مکان می کند، زنی که شباهت زیادی به مادر پسر دارد. همانطور که او سعی میکند خود را تطبیق دهد، این دنیای عجیب و غریب جدید به دنبال ظهور یک حواصیل خاکستری ماندگار، که ماهیتو را گیج میکند و به او بد میکند، عجیبتر میشود و به او لقب «منتظر طولانی» میدهد.
دنیای کانلون از هزاران جزیره تشکیل شده است و توسط ارواح تاریک تسخیر می شود. در واقع نوعی جوهر سمی که آسیب جبران ناپذیری به ذهن فرد وارد می کند به جزیره وارد شده و جان مردم را به خطر انداخته است. در همین هنگام بای زه در تلاش برای دفاع از جزیره در برابر ارواح تاریک، تئوری خطرناک و پر ریسک خود را امتحان میکند تا بتواند به مردم جزیره کمک کند.
موجودات فضایی زمین را به تسخیر خود درآورده اند و برخلاف آنچه در ابتدا تصور می شد، حکمرانی آن ها با تکنولوژی پیشرفته و قواعد سختشان باعث شده بیشتر مردم زمین بیکار و فقیر باشند. در این بین، دو نوجوان نقشه خطرناکی برای تضمین آینده خانواده هایشان می کشند.
زن بارداری که در استراحت مطلق به سر می برد، نمی داند خانه اش را ارواح تسخیر کرده اند یا خودش دچار توهم شده است.
وقتی دخترش، آنجلا، و دوستش کاترین، نشانههایی از تسخیر اهریمنی را نشان میدهند، زنجیرهای از وقایع رخ میدهد که پدر مجرد ویکتور فیلدینگ را مجبور میکند تا با نادری شرارت مقابله کند. او وحشت زده و ناامید به دنبال کریس مک نیل می گردد، تنها کسی که قبلاً شاهد چنین چیزی بوده است.
پرستاری در سال 1862 که توسط گذشته اش تسخیر شده است از انگلستان به یک روستای دورافتاده ایرلندی سفر می کند تا در مورد روزه ی ظاهراً معجزه آسای یک دختر جوان تحقیق کند.