
در تلاش برای بقا در کپنهاگ پس از جنگ جهانی اول، زن جوانی که باردار و تازه از کار بیکار شده، توسط پیرزنی کاریزماتیک پناه داده میشود تا در اداره یک مرکز زیرزمینی فرزندخواندگی کمک کند. میان این دو، پیوندی غیرمنتظره شکل میگیرد، اما کشفی ناگهانی همه چیز را دگرگون میکند.
اولیویا، خبرنگاری اهل نیویورک، وقتی خبردار میشود که خواهرش مارلا باردار است، به ترکیه سفر میکند. مارلا بهتازگی رابطهای را تمام کرده، اما تصمیم میگیرد بچه را نگه دارد — و درست از همان زمان، اتفاقات شومی شروع به رخ دادن میکنند.
وقتی یک بوکسور شکستخورده که دوران اوجش را پشت سر گذاشته، رؤیاها و روابطش در آستانه فروپاشی قرار میگیرند، دوباره با گروهی خطرناک وارد ارتباط میشود و مجبور است بزرگترین مبارزه زندگیاش را انجام دهد تا امید و خانوادهاش را پس بگیرد.
هارلند راست، یاغی بدنام، نوهاش لوکاس را که به جرم قتل غیرعمد به اعدام محکوم شده، از زندان فراری میدهد. آن دو باید از دست مارشال افسانهای آمریکا، وود هلم، و جایزهبگیر سرسخت، فنتون «واعظ» لَنگ، که بیوقفه در تعقیبشان هستند، بگریزند. در این میان، رازهایی عمیق که سالها پنهان ماندهاند، از دل خاکستر سر بر میآورند و پیوندی خانوادگی اما غیرمنتظره میان این دو همراه ناهماهنگ شکل میگیرد؛ در حالی که برای زنده ماندن در سرزمین بیرحم مرزهای آمریکا تلاش میکنند.
زمانی که وحشت در قطاری تندرو به مقصد توکیو، که در صورت کاهش سرعت به کمتر از 100 کیلومتر در ساعت منفجر خواهد شد، شعلهور میشود، مقامات با تمام توان برای نجات سرنشینان قطار با زمان رقابت میکنند.
قسمت پنجم فصل چهار منتشر شد.
بعضی از چهرههای معروف ایرانی باید به هر طریقی یکدیگر را بخندانند، اما چالش اصلی این است که نباید بخندند.
قسمت سوم منتشر شد.
من 1000 نفر را گرد هم آوردم تا برای جایزهای 5 میلیون دلاری، بزرگترین جایزه نقدی در تاریخ تلویزیون، به رقابت بپردازند! همچنین یک جزیره خصوصی، لامبورگینیهای لوکس، و میلیونها دلار دیگر در قالب جوایز نقدی در طول مسابقه اهدا خواهیم کرد! حتماً تماشا کنید تا شاهد بزرگترین نمایش تاریخ باشید!
قسمت ششم منتشر شد.
پدری درگیر طلاق خود میشود و به دنیای جرم و جنایت سازمانیافته کشیده میشود. با به خطر افتادن جان پسرش، قدم بعدی او چه خواهد بود؟
وقتی که مورت میفهمد کمتر از یک سال از عمرش باقی مانده، نامزدش نیکول او را ترک میکند و او مجبور میشود با سرنوشت تلخ خود کنار بیاید. مورت به یک سرویس دوستیابی میپیوندد که افراد را بر اساس تاریخ مرگشان به هم معرفی میکند. او در این میان با کیت آشنا میشود، اما سایه یک دلال دیوانه که او را تعقیب میکند، همیشه بر سر او سنگینی میکند.
جک جانوری است که در جنگل زندگی می کند ، یک روز یک بازیگر معروف و همسرش برای شکار به جنگل می آیند و او مجبور می شود برای نجات خود ، به شهر فرار کند...