
هیچ وقت گول اسم و ظاهر آدمها رو نخورید؛ لشکر هیتلر با اون عظمت، اسمش نازی بود...
یک سرایدار 50 ساله برای مراقبت از دختر 10 ساله استخدام شده است. مهمترین وظیفه او نگهداری از دندان مصنوعی است که از یخ ساخته شده و باید چندین بار در روز تعویض شود.
علی از یک خانوادهٔ مذهبی و بازاری است و به سنتور علاقهٔ زیادی دارد، وقتی شیفتگی او فاش میشود، ناچار بین خانواده و سنتور، دومی را انتخاب کرده و از خانواده رانده میشود. علی در موسیقی چنان تبحری پیدا میکند که شهرهٔ عام و خاص میشود و کنسرتهایش با استقبال غیرمنتظره ای روبرو میشود. علی در اوج موفقیت، عاشق هانیه میشود و با او ازدواج میکند، اما در غفلت و بیتوجهی رفته رفته به دام اعتیاد گرفتار شده و سپس بدبیاریهایش آغاز میشود، کنسرتهایش مجوز نمیگیرد و...
در فیلم هرچی خدا بخواد به ونداد طاهری اطلاع میدهند که پدرش در جزیره کیش فوت کردهاست. همزمان به پارمیدا نصیری هم اطلاع میدهند که مادرش در جزیره کیش دچار سانحه شده و مردهاست. داستان فیلم از فرودگاه مهرآباد شروع میشود و...
مونا دانشجوی پزشکی است و در تهران تنها زندگی میکند. اتفاقاتی برای او پیش میآید که گویا از طرف پسر جوانی است که زیرکانه و بدون باقی گذاشتن ردی از خود، برای او ایجاد مزاحمت میکند. این مسئله کمکم جدی میشود و نگرانیهایی را برای او و دوستش هاله به وجود میآورد. پای پلیس به ماجرا باز میشود اما باز هم اتفاقات مشکوک ادامه پیدا میکند، تا این که سرنخهایی پیدا میشود و…
داستان جوانی به نام بهروز است که دست به هر کاری می زند شکست می خورد. بهروز به جای اینکه دلیل ناکامی هایش را بیابد، فکر می کند آدم بدشانسی است و چون بدشانسی هایش تداوم می یابد، دست به خودکشی می زند، اما چون تاریخ مصرف قرص هایی که خورده گذشته بود نجات می یابد. بهروز دوباره تصمیم به خودکشی می گیرد ولی...
دو خلافکار خردهپا از وجود گنجی با کلید عقاب دو سر که میراث تزار روسیه است، با خبر میشوند. هر دو در تلاش برای به دست آوردن گنج با اتفاقاتی روبه رو میشوند.
داستان فیلم از جایی شروع می شود که زوج جوانی در شب عروسی شان اختلاف بزرگی بینشان پیش می آید و با تداوم این اختلاف، مشکلات دیگری نیز وارد زندگی شان می شوند....
مینا بزرگمهر و فرهود زندی دو وکیل جوان و تازه کار هستند که به شکلی ناخواسته و به دلیل فریب کاری دو بنگاه معاملات ملکی، سر از یک ساختمان درمی آورند و ناچار می شوند یک آپارتمان را با شراکت هم اجاره کنند. آنها هر یک دفتر وکالت خود را سر و سامان می دهند، اما همواره با هم در مشاجره و رقابت هستند. شرط می کنند هر کس موفق شد زودتر وکالت کسی را عهده دار شود، حق ماندن در آن ساختمان را دارد. ورود سیامک و خواهرش به این دفتر، عملاً این شرط را باطل می کند، چون...
زن و شوهری که بخاطر اختلافاتی که دارن مجبورند از هم جداشوند در این بین به آنها اطلاع داده میشود که حساب بانکی مشترکشان برنده یک ویلا در کیش شده است…