در دهه 80 میلادی مایکل خانواده اجدادی خود را در کوچی سرپرستی میکند و رئیس خاندان محسوب میشود. اما چند تن از اعضای جوان خانواده او را قبول ندارند و با دشمنان همکاری میکنند تا او را نابود کنند!
یک خیاط خبره باید برای زنده ماندن در یک شب سرنوشت ساز، گروه خطرناکی از اوباش را فریب دهد.
سه دوست صمیمی بنا به مشکلاتی از یکدیگر جدا میشوند. اما به طور غیرمنتظره ای در زندگی دیوید دوباره دوستی انان پدید می آید.آن ها ماموریتی دارند که به عنوان پلیس مخفی وارد یک زندان فوق امنیتی شوند.
ابیگل که به تازگی طلاق گرفته و صاحب دو فرزند است، تلاش دارد تا اوضاع زندگیاش را درست کند. همچنین خانوادهاش دچار مشکلات و مسائلی هستند که ابیگل در چالش با آنها است.
داستان عاشقانه "ویکرام آدیتیا" است که به عشق اعتقاد ندارد بلکه به زبان ستاره ها معتقد است. دکتر "پریرنا" هم به علم بیشتر از تقدیر و سرنوشت اعتقاد دارد.در عین بیزاری و عدم اعتقاد به عشق، این دو عاشق یکدیگر میشوند.
آماندا و دخترش در یک مزرعه آمریکایی زندگی آرامی دارند، اما وقتی خاکستر مادرش که ارتباطی با هم نداشتند از کره برایش ارسال میشوند، ترس تبدیل شدن به مادرش او را تسخیر میکند.
در آینده ای روایت می شود که در آن سیاره مریخ به استعمار انسان ها و بهترین اختراعات بشریت درآمده است. دو دانشجو مخفیانه سوار بر سفینه ای فضایی به مقصد مریخ می شوند تا به دیدار دوستان خود بروند.
در سال 1898، یک جنایت فجیع است که در بیشه ای اتفاق می افتد و افرادی برای شهادت و اینکه این اتفاق چگونه افتاده فرا خوانده میشوند و از دید خودشان داستان را تعریف میکنند.
مردی که به دلیل مشکلات اضطرابی نمیتواند از خانه بیرون برود، به آپارتمانی جن زده نقل مکان می کند. او غریبه ای را استخدام می کند تا مراسم جن گیری را انجام دهد؛ اما اتفاقات وحشتناکی رخ می دهد.
این فیلم دو هفته آخر زندگی هیتلر ملقب به «پیشوا» یعنی از 17 تا آخر آوریل سال 1945 میلادی را در سنگر زیرزمینی فرماندهیاش به تصویر کشیده است. در این مرحله، فیلم از فرو ریختن ماشین نظامی و دستگاه سیاسی عظیم رژیم نازی آلمان و سقوط اخلاقی آن پرده بر می دارد.