
سیدهو عاشق همکلاسی خود دارانی می شود و به دلیل ماهیت درونگرای خود تلاش می کند تا به عشق خود اعتراف کند. وقتی سیدهو شجاعت بیان احساسات خود را جمع می کند، راز تکان دهنده ای آشکار می شود که زندگی او را به آشوب می کشاند.
پِی شینگ، که در ابتدا به عنوان شکارچی جایزه برای پول جان خود را فدای میکرد، پس از شاهد بودن قتل افرادی که برای عدالت ایستاده بودند، به تدریج بیدار شد و تصمیم گرفت مقابله کند.
در روستای اسرارآمیز ماهندراگیری، معبد بستهشده شیوا به کانون وقایعی مرموز تبدیل میشود. بهیما، پلیس شجاع و پرانرژی، مأمور میشود تا رازهای تاریکی که در سایههای این روستا پنهان است را کشف کند. او در این مسیر، با چالشهای فراطبیعی روبهرو میشود و با کمک ارواح، حقیقت شومی را که پشت این حوادث عجیب نهفته است، آشکار میکند.
در دنیایی که هیچ کس صحبت نمی کند، یک جامعه مؤمن تحت رهبری زنان، زن جوانی را که از زندان فرار کرده است، شکار می کند.
9 زخمی گلوله (یکی هنوز در بدن)، سه ورزش مختلف و عزم تزلزل ناپذیر برای تحقق رویای طلای المپیک بعداً، مورالیکانت پتکار، اولین قهرمان پارالمپیکی هند که در بالای سکو به پایان رسید، توسط کشورش به رسمیت شناخته شد. 45 سال پس از او به آنچه هیچ ورزشکاری از کشورش نتوانست به دست آورد.
در واپسین سالهای دهه اول قرن نوزدهم میلادی، حسابداری جوان به نام ویلیام بلیک، پس از به قتل رساندن یک مرد، از سوی سه شکارچی جایزهبگیر تحت تعقیب قرار میگیرد. در ادامه، ویلیام پس از آشنایی با یک بومی آمریکایی، عازم سفری معنوی میشود که..
در تاریکی شب، ربکا در محوطهای فرسوده از خواب بیدار میشود و متهم به یک ضربه و فرار میشود. اما یک درگیری مرگبار نقشه ای شوم را آشکار می کند. او که جایی برای برگشتن ندارد، باید حقیقت را قبل از اینکه او را نابود کند، کشف کند. اما ربکا اسرار تاریک تر از آنچه آنها می دانند در خود دارد.
در دورانی که گوشت اژدها به غذای مورد علاقه انسانها تبدیل شدهاست، خدمه سفینه کوئین زازا از طریق شکار این موجودات غولپیکر، خوراک مورد نیاز خود و سایر هم نوعانشان را تامین میکنند. البته آنها در صورت شکست در ماموریتهایشان با پیامدهای جبران ناپذیری مواجه می شوند و...
وقتی شوهرش سانی توسط روح وحشتناک کاکودا نفرین می شود، ایندیرا دست به دست یک شکارچی ارواح می رود تا راه حلی بیابد.
کلاب مشغول شکار هست قبیله او به صورت وحشیانه ای قتل عام می شوند و تنها بازمانده فرزند کلاب می باشد. کلاب بازمی گردد و با دیدن این صحنه آتش انتقام در ا و شعله ور می شود و گرفتن انتقام با نیروهای طبیعت به مبارزه برمی خیزد…