روی فریمن، کارآگاه سابق قتل با حافظه ای شکسته، مجبور می شود پرونده ای را که به یاد نمی آورد، دوباره بررسی کند. از آنجایی که زندگی یک مرد در انتظار اعدام است، فریمن باید شواهد وحشیانه یک دهه تحقیقات قتل را جمع آوری کند و شبکه ای شوم از اسرار مدفون و خیانت هایی را که به گذشته او مرتبط است، آشکار کند. تنها با غرایز برای اعتماد، او با یک حقیقت وحشتناک روبرو می شود - گاهی اوقات، بهتر است اجازه دهید سگ های خواب دروغ بگویند.
روایت قصه ی یک مرد آتشکار در کارخانه ی ذوب آهن است که بر اثر تصمیمی با روح پدرش درگیر می شود و…
با پسزمینه روستایی دهه 1970، داستان کشاورزان در مواجهه با چالشهایی که به طور پیچیده مسیر زندگی آنها را شکل میدهد، آشکار میشود.
شکارچی ماموتی به نام دی له به دختری به نام اوولت که در قبیله اش زندگی میکند علاقه مند است ولی پس از مدتی متوجه می شود که آینده قبیله شان از سوی افرادی مورد تهدید قرار می گیرد و همچنین قبیله اش هدف حیوانات و موجودات خطرناک قرار گرفته است. بنابراین دی له که یک شکارچی نترس است برای تضمین آینده قبیله اش سفری سخت و دشوار را برای مقابله با خطرات آغاز می کند …
بیش از 80 میلیون سال پیش، اویراپتور، دایناسور عجیب و غریب پرنده مانند، در کناره های شنی واحه ای در جایی که اکنون "گوبی در مغولستان" نامیده می شود، قدم زد.
زندگی باگاوانث کساری زمانی که نگهبان ویجایا لاکشمی با نام مستعار ویجی، دختر زندانبانش می شود، تغییری غیرمنتظره پیدا می کند. کساری، با احساس عدالتناپذیر خود، سفری را آغاز میکند تا ویجی را به یک زن جوان انعطافپذیر تبدیل کند که مشتاق پیوستن به ارتش هند است. در این روایت حضور راهول سانگوی، یک سرمایه دار قدرت طلب است که ارتباطش با باگاوانث و ویجی، اسرار پنهان را آشکار می کند.
قسمت پانزدهم منتشر شد.
جونگ کو وون، یک شیطان، میباشد. او توانایی انجام معاملاتی خطرناک اما شیرین با انسانها را دارد. او به انسانها با تمام حقارت نگاه میکند و بیش از 200 سال است که در دنیای انسانها به عنوان یک شکارچی به دنبال شیرینیها و معاملاتشان میگردد. اما وقتی با دو دو هی، دختری انسانی، ملاقات میکند، ناگهان تمام قدرتش را از دست میدهد. حال او باید به صورت قراردادی با دو دو هی ازدواج کند تا از او که تمام قدرتش را به خود انتقال داده است، محافظت کند و از انقراض خود جلوگیری نماید.
قسمت هشتم منتشر شد.
آنها می گویند هر چیزی که تو را نکشد، قوی ترت می کند، اما این در مورد ضعیف ترین شکارچی جهان سونگ جین وو صدق نمی کند. پس از قتل عام وحشیانه توسط هیولاها در یک سیاه چال رده بالا، جین وو با سیستم بازگشت، برنامه ای که فقط او می کند.
یک دستیار کمیسر پلیس که حافظه اش را از دست داده برای حل یک پرونده ی مرموز باید بر شیاطین درونی خود و دشمنان خارجی غلبه کند...
گاران بخشی از یک گروه قاتل بینالمللی است که قرار است خطرناکترین قاتل جهان را از بین ببرند، اما متوجه میشوند که آنها کسانی هستند که شکار میشوند.