
دو زوج، مارک و آنا از اسپانیا، و هانس و اولگا از آلمان، برای تعطیلات خانه هایشان را با هم عوض می کنند. اما به زودی متوجه می شوند که چیز عجیبی در خانه های جدیدشان وجود دارد. خانه های آنها به نظر می ...
یک روانپزشک مجذوب یکی از بیماران جوان خود می شود اما بعد متوجه می شود که با او یک نفرین باستانی مرتبط است.
یک قاتل زنجیره ای در لندن در دهه 1890 با صندلی برقی به اعدام محکوم شد، اما در آخرین ساعات زندگی، زندانی را که در آن است و همه کسانی که در آن هستند نفرین می کند.
یک قاتل محکوم به اعدام معروف به عروسکگردان همچنان خود را بیگناه میداند و ادعا میکند زمانی که قربانبان را به قتل میرسانده، نیرویی شیطانی بدن او را کنترل میکرده است. در این میان دختر او مایکل، زمانی که اطرافیانش به شکلی وحشیانه کشته میشوند، ادعای پدرش را باور میکند. حال مایکل تلاش میکند پیش از کشته شدن همه عزیزانش، نفرین عروسکگردان را متوقف کند اما…
یک پزشک جوان به دنبال پیدا کردن علت مرگ دوستش است. خیلی زود نوار ویدئوی نفرین شده ای که موجب مرگ همسر و فرزند دوستش شده بود به دست او می رسد و...
یک سرباز نیروی دریایی سابق که با اختلال چند هویتی دست و پنجه نرم میکند صاحب قدرت خدای ماه مصری میشود. اما خیلی زود به این نتیجه پی میبرد که این قدرت همانقدر که نعمت است، نفرین نیز هست. او درگیر ماجرایی میشود که...
قسمت بیست و چهارذم (قسمت آخر) منتشر شد.
لیلی که اتفاقات شوم زمان کودکیاش را ناشی از نفرینی کهن میداند، از طریق کتابی مرموز در مییابد که او و خانوادهاش تاکنون در زمان و مکانهای موازی بسیاری زیستهاند و اکنون «نوبت لیلی» است تا با رمزگشایی از کتاب و یافتن تابلوی ارزشمند نیاکانش دست به انتخابی بزند که به تمام این زندگیهای زیسته معنا بدهد...
ناخدا باربوسا کشتی “ناخدا جک اسپارو” به نام “مروارید سیاه” را در اختیار می گیرد و بعدا به شهر پورت رویال حمله می برد و “الیزابت سوان” دختر فرماندار (پرایس) را می رباید. “ویل ترنر” دوست دوران کودکی الیزابت با جک متحد می شود تا الیزابت را نجات دهند و مروارید سیاه را دوباره به چنگ آورند. اما نفرینی باعث شده باربوسا و خدمه اش برای همیشه در پرتو هر نور مهتابی به اسکلت هایی زنده تغییر شکل یابند…
فیلمی است دربارهٔ عشق، جادو و خرافه پرستی و روایتگر داستان مردی به نام آراز است که در جوانی عاشق دختری مسیحی به نام مارال بوده، ولی مارال با مرد دیگری ازدواج میکند. در روستای آنها خرافات زیادی پیرامون جادو و جمبل و نفرین… وجود دارد و مادر آراز نیز در این زمینهها مهارت دارد. او کمکم متوجه میشود که نرسیدنش به مارال به واسطه دعایی بوده که مادرش در یک پوست نوشته و تصمیم میگیرد این دعا و دیگر طلسمهای وارد شده به زندگی اش را نابود کند. در این راه هر چه بیشتر به مارال نزدیک میشود، حال مادرش بدتر میشود و یک دو راهی سخت برای او به وجود میآید.
در انیمیشن قلعه متحرک هاول داستانی عاشقانه بین دختری 18 ساله به نام صوفی، نفرین شده توسط جادوگری و دربند شده در بدن یک پیرزن، و یک جاذوگر به نام هارو است. سوفی بخاطر طلسم، به دنبال سرنوشتش می رود، سرنوشتی که او را به قلعه متحرک و عجیب هارو هدایت می کند. صوفی در قلعه با دیو آتش هارو، کاریشیفا آشنا می شود. کاریشیفا به او قول می دهد تا طلسم را از روی او بردارد و او را به 18 سالگی برگرداند، ولی تنها به شرطی که...