قسمت دوازدهم منتشر شد.
در دنیایی که توسط موجوداتی به نام کایجو گرفتار شده بود، کافکا هیبینو آرزو داشت در نیروی دفاعی ثبت نام کند. او قول می دهد که با دوست دوران کودکی خود، مینا آشیرو، نام نویسی کند. به زودی، زندگی آنها را به روش های جداگانه ای می گیرد. در حالی که مشغول نظافت بعد از کایجو ب
قسمت هشتم منتشر شد.
یک پیاده روی معمولی از مدرسه به خانه تبدیل به یک سفر حماسی برای اوساتو می شود. پس از اینکه اوساتو ناگهان به همراه دو دانش آموز به دنیای دیگری رها شد، متوجه می شود که به طور تصادفی به آنجا احضار شده است. اما وقتی او یک استعداد منحصر به فرد را کشف کرد همه چیز تغییر می کند
قسمت هفتم منتشر شد.
زندگی یک زن آمریکایی که در کیوتو، ژاپن زندگی می کند، زمانی که شوهر و پسرش در یک سانحه هوایی مرموز ناپدید می شوند، به هم می ریزد. به عنوان تسلیت، او به سانی، یکی از کلاس جدید ربات های خانگی ساخته شده توسط شرکت الکترونیکی همسرش، می دهد.
هنگامی که یک کارگر ساختمانی به طور غیرمنتظره ای به نمایش رومئو و ژولیت در یک تئاتر محلی در کنار دختر نوجوانش که از او جدا شده می پیوندد، درام روی صحنه شروع به بازتاب زندگی او می کند.
در دورانی که گوشت اژدها به غذای مورد علاقه انسانها تبدیل شدهاست، خدمه سفینه کوئین زازا از طریق شکار این موجودات غولپیکر، خوراک مورد نیاز خود و سایر هم نوعانشان را تامین میکنند. البته آنها در صورت شکست در ماموریتهایشان با پیامدهای جبران ناپذیری مواجه می شوند و...
ر مورد یک دختر معمولی به نام دی است که با کمک یک کلید مرموز وارد سرزمین جادویی و شگفتانگیز اوز میشود. جایی که او باید با کمک دوستان جدیدش این سرزمین اسرارآمیز را نجات داده تا به قهرمان داستان تبدیل شود و…
یک مادر و دختر نوجوانش وقتی مرگ در قالب یک پرنده سخنگو حیرت انگیز از راه می رسد باید با مرگ روبرو شوند.
قسمت دوازدهم منتشر شد.
خانواده بدسرپرست میو او را بی ارزش میدانند - اما همراه با شوهر قدرتمندش، خود واقعی و قدرتهای پنهان او به آرامی شروع به درخشش میکنند.
قسمت سی منتشر شد.
این سریال داستان زندگی یک استاد آرمانگرا به نام عرفان را روایت میکند که در پی اخراج ناعادلانهاش، دچار آشفتگی خاطر میشود و تلاش میکند که از پسر بیمارش مراقبت نماید. هنگامی که درهای خوشبختی یکی پس از دیگری به روی عرفان بسته میشوند، او در مییابد که..
داستان ماریا را دنبال می کند - نوجوانی که مادرش قبلا یک احتکار کننده بود. اکنون (در دهه 90 میلادی) او در خانهای زندگی میکند که یکی از ساکنان قبلی مایکل به او الهام میدهد تا خاطرات دوران کودکیاش و احساساتی را که سرکوب کرده است مرور کند.