
یک رانندهٔ آژانس به نام سعید، شبی مسافری را که یک عروس است سوار میکند. عروس برای سعید تعریف میکند که همسرش فرامرز دنبال او نیامده و او مجبور است او را بیابد، اما جستجوهایش ثمری ندارد و وقتی به مراسم عروسی برمی گردد پدر با او برخورد بدی میکند. مهتاب به خانه خاله خود میرود، اما او هم مهتاب را نمیپذیرد. مهتاب برای پیدا کردن فرامرز راهی چالوس میشود و آنجاست که میفهمد فرامرز به او دروغ گفته و اصلاً پدر و مادری ندارد. مهتاب سراغ گیتی دختر خاله فرامرز میرود، اما میفهمد که فرامرز و سهراب در کار قاچاق مواد مخدر هستند و همچنین متوجه میشود که گیتی نیز با آنها همکار است و چند وقتی هم به عقد فرامرز درآمده ولی پس از مدتی فرامرز او را رها کرده و حالا گیتی برای انتقام از فرامرز، او را زندانی کرده و اتومبیل سهراب را هم به سرقت برده، سهراب گیتی را پیدا میکند و به قتل میرساند. او که درصدد کشتن سعید و مهتاب بود توسط پلیس دستگیر میشود.
صه ی مردی است که بعد از بازنشسته شدن به خاطر آزار و اذیت های همسرش، در پی پیدا کردن شغل دوم است. اما در بیرون از خانه با اتفاقاتی روبرو میشود که…
رضا شاکری مشکلات عدیده ای با خانه و خانواده خود دارد و در حل آنها درمانده است. او برای رفع مشکلات خود در کوران حوادثی باورنکردنی قرار می گیرد و در سفری سخت و رویایی سر از دنیای دیگری درمی آورد. دنیایی که بودن در آن آرزوی هر انسانی است.
سیامک که در آرزوی رفتن به خارج است تنها موفق به پیدا کردن کاری در یک سفارتخانه در تهران میشود که وقتی ازدواج میکند به دلیل مخالفت همسرش با شغل او، به رانندگی در آژانس میپردازد...
در فیلم مرد عنکبوتی راهی به خانه نیست : هویت پیتر پارکر فاش شده و او متهم به قتل میستریو است، اما او حالا از دکتر استرنج کمک میخواهد تا همه فراموش کنند که پیتر پارکر همان مرد عنکبوتی است که ارجاعی به دنیای کمیک پس از حوادث کمیک Civil War دارد. پس از مبارزه دکتر استرنج با اسپایدرمن روی قطار، در ادامه به شخصیتهای شرور فیلم مثل الکترو و ظاهرا لیزارد و سندمن و پس از آن به گرین گابلین اشاره میشود.
یک زوج جوان برای عبور از مرز احتیاج به پول دارند. آنها تصمیم میگیرند یک بازیگر سینما را بدزدند و در یک روز بارانی، آنها تصمیم خود را عملی میکنند. در خانهای در شمال کشور، او را زندانی کرده و به او میگویند که با مادرش تماس گرفته و به او بگوید پنجاه میلیون تومان پول آماده کند.
سهند آذرنیا پیرمردی است که کارخانه ساخت اسباب بازی دارد. او بسیار علاقمند به ساخت عروسک هائی است که ریشه در قصه های ایرانی دارند، اما مدیر فروش کارخانه که پسر خواهر زن پیرمرد (سلم قلی) نیز هست سخت علاقمند تولید اسباب بازیهای غربی است به همین دلیل سعی می کند…
فرهاد اصلانی بعد از آزاد شدن از کمپ ترک اعتیاد و بازگشت به خانه به دنیال جاسازهایی میگردد که قبل از رفتن به کمپ مواد جاسازی کرده بود که در پی این کنکاش..
زنی جوان به نام نیکا به گویندگی برنامه های عروسکی علاقه دارد، اما همسرش که یک کارخانه عروسک سازی را اداره می کند با او مخالف است. نیکا با کمک استاد خود دست به ترفندهایی می زند و ماجراهایی شیرین می آفریند....
یک مدیر آژانس تبلیغاتی هنگام عبور از کوهستان به دلیل طوفان برف ، به خانه یک پیرمرد پناه می برد ولی خیلی زود خودش را بین عده ای از قانونمداران بازنشسته می بیند که می خواهند وی را بابت اتفاقاتی که حتی خودش هم متوجه انها نیست محاکمه کنند ولی مشخص نیست این دادگاه نمایشی است یا واقعی...