
مردی به نام ری متوجه می شود که همسرش به او خیانت می کند و تصمیم می گیرد خود را بکشد. قبل از اینکه بتواند ماشه را بکشد، او را با یک قاتل اجاره ای کم اجاره اشتباه می گیرند. ری ناامید از کمی احترام و بدون هیچ چیز دیگری برای زندگی کردن، تصمیم می گیرد این کار را بپذیرد - و به زودی شروع به این سوال می کند که آیا انتخاب درستی انجام داده است یا خیر.
یک قاتل قراردادی، پس از تشخیص زودهنگام زوال عقل، این فرصت را پیدا می کند تا با نجات جان پسر بالغ خود که از او جدا شده، خود را نجات دهد. اما برای انجام این کار، او باید با پلیسی که به او نزدیک شده و همچنین با تیک تاک ساعت ذهن خود که به سرعت رو به زوال است، مسابقه دهد.
وقتی “مرد یخی” که ناامیدانه تلاش میکند همسر در حال مرگ خود را نجات دهد، ”باربارا گوردن” را برای اهدای عضو میرباید، ”بتمن” و “رابین” باید پیش از انجام عمل او را متوقف سازند …
خدمتکار وفادار کنت دراکولا به نام رنفیلد که مجبور است طعمههای اربابش را تهیه کند و تمام دستورات او را انجام دهد، اکنون پس از قرنها بندگی آماده است تا زندگی خارج از سایه کنت دراکولا را تجربه کند. ولی او ابتدا باید بفهمد چگونه به وابستگی خود پایان دهد و…
همانطور که جهان انسانی به بازی های المپیک می پیوندد، این برنامه به نظر می رسد که اگر حیوانات باید انجام دهند، چه اتفاقی می افتد. رقبا از پستانداران، پرنده، حشرات، گیاهخوار و ماهی ...
قسمت پنجم منتشر شد.
هنگامی که یک تصادف مرگبار در ایستگاه فضایی بینالمللی رخ میدهد، یک فضانورد تنها سفر قهرمانانه به زمین را انجام میدهد، تنها برای کشف بخشهای کلیدی زندگی او - از جمله دختر جوانش - تغییر کرده است.
قسمت پانزدهم منتشر شد.
جونگ کو وون، یک شیطان، میباشد. او توانایی انجام معاملاتی خطرناک اما شیرین با انسانها را دارد. او به انسانها با تمام حقارت نگاه میکند و بیش از 200 سال است که در دنیای انسانها به عنوان یک شکارچی به دنبال شیرینیها و معاملاتشان میگردد. اما وقتی با دو دو هی، دختری انسانی، ملاقات میکند، ناگهان تمام قدرتش را از دست میدهد. حال او باید به صورت قراردادی با دو دو هی ازدواج کند تا از او که تمام قدرتش را به خود انتقال داده است، محافظت کند و از انقراض خود جلوگیری نماید.
قسمت چهارم منتشر شد.
یک تیم از قاتلان، جو لوگان - یک نینجای سابق که از قبیله اش فرار کرده است - و خانواده اش به دلیل خیانت به کد باستانی خود، یک انتقام خونین را انجام می دهند. جو با برخاستن از "مرگ" ظاهری خود، دوباره به عنوان خود سابقش - نینجا کاموی - ظاهر می شود تا انتقام او را بگیرد.
جان ویک اینبار از سرانی که به او خیانت کرده اند و خواهان مرگ قطعی وی می باشند به شدت عصبانی است و قصد دارد با کمک دوست خود که زخم بدی را در طول جنگ قبلی خورده است با افرادی که کشتن او تنها هدفشان است مقابله کند و انتقام خودش را به سرانجام برساند.
خانوادهای با مشکل بزرگی رو به رو شدهاند. سامان پسر خانواده مشکلی در چشم و مغزش پیش آمده و حالا پدرش که همیشه درگیر کار است برای درمان او مجبور به انجام….