فريد معصومي در پي عزيمت خود به جبهه جنگ، شيميايي شده و به اسارت دشمن در مي آيد. پروانه همسر فريد بدنبال سالها انتظار و بي خبري از وضعيت فريد و به گمان شهادت او تصميم به ازدواج مي گيرد. فريد پس از آزادي به سراغ پروانه رفته و پروانه با ديدن فريد دچار سكته قلبي مي شود. فريد نيز در پي شنيدن خبر بيماري پروانه و همچنين برخورد با اشكان (نامزد پروانه) دچار سكته مغزي شده و...
رضا با موتور مسافرکشی میکند. او در نگاه اهالی، شیرین عقل است، لیکن در باطن جوانی با عاطفه و مهربان و برخوردار از سلامت کامل ذهنی است. در نزدیکی محل زندگی رضا، روستای کوچکی است که بخشی از جاده آن در مسیر سیل ویران شدهاست. اهالی برای تردد به آنجا ناچارند با موتورهای مسافرکش و از راه جنگلی عبور کنند. در همین ایام، لیلا معلم جدید روستا از راه میرسد و برای رفتن به مدرسه ناچار میشود با موتور سفر کند. رضا دلباخته لیلا شده، رفته رفته احوالاتش به گونهای تغییر مییابد که مادرش او را برای شفا به امامزاده میبرد...
حسني، پسركي است كه با مادر خود روزگار را به سختي و تنگدستي مي گذراند، روزي براي فروش بز خود، كه خيلي هم او را دوست دارد به سمت بازار حركت مي كند، در راه به جادوگري برخورد مي كند كه در ازاي يك بطري پر از دود، بز را از حسني مي خرد. بطري ستوني از دود در حياط خانه حسني تشكيل مي دهد، كه حسني را به آسمانها مي برد. حسني در بالاي ابرها وارد خانه غول مي شود و در آنجا با مرغ تخم طلا آشنا مي شود و با مرغ تخم طلا از خانه غول فرار مي كند. پس از آن در مرتبه دوم حسني باز هم به دنياي بالاي ابرها مي رود، وارد خانه غول مي شود و جعبه موسيقي را كه ظاهراً سالها پيش متعلق به جادوگر پير بوده مي دزدد. در هنگام فرار از دست غول، جادوگر به كمك حسني مي آيد و غول را در بطري سحرآميز گير مي اندازد..
فیلم عروس دربند داستان یک تصادف عجیب و مشکوک است که برخورد ماشین داماد به یک عابر پیاده منجر به مرگ او میشود و حالا آقای داماد باید دیه او را بپردزاد. حال برای جور کردن پول دیه ماجراهای جالبی اتفاق میافتد که افراد جدیدی را وارد داستان فیلم میکند..
یک رانندهٔ آژانس به نام سعید، شبی مسافری را که یک عروس است سوار میکند. عروس برای سعید تعریف میکند که همسرش فرامرز دنبال او نیامده و او مجبور است او را بیابد، اما جستجوهایش ثمری ندارد و وقتی به مراسم عروسی برمی گردد پدر با او برخورد بدی میکند. مهتاب به خانه خاله خود میرود، اما او هم مهتاب را نمیپذیرد. مهتاب برای پیدا کردن فرامرز راهی چالوس میشود و آنجاست که میفهمد فرامرز به او دروغ گفته و اصلاً پدر و مادری ندارد. مهتاب سراغ گیتی دختر خاله فرامرز میرود، اما میفهمد که فرامرز و سهراب در کار قاچاق مواد مخدر هستند و همچنین متوجه میشود که گیتی نیز با آنها همکار است و چند وقتی هم به عقد فرامرز درآمده ولی پس از مدتی فرامرز او را رها کرده و حالا گیتی برای انتقام از فرامرز، او را زندانی کرده و اتومبیل سهراب را هم به سرقت برده، سهراب گیتی را پیدا میکند و به قتل میرساند. او که درصدد کشتن سعید و مهتاب بود توسط پلیس دستگیر میشود.
داستان زندگی مانی، مردی در حدود 40 ساله، خوش تیپ، خوش مشرب و جذاب با روابط عمومی خوب، بسیار زیرک و باهوش، مدیر داخلی دو رستوران خوب شهر را روایت می کند. او سوار بر اتومبیلش در آستانه غروب به طرز بد و عجولانه ای رانندگی می کند زیرا اتفاق بدی در یکی از رستوران ها افتاده و صاحب رستوران او را فراخوانده است. با این حال او در مسیر با دختر جذابی برخورد می کند و از قضا جذب او می شود. با ملاقات دختر، مانی گرفتاری اش را فراموش کرده و سعی در به دست آوردن دختر دارد که در این راه دچار اتفاقات و چالش های فراوانی می شود. او در این مسیر سخت که براساس نیتی غلط بوده خیلی چیزهای زندگی اش را از دست می دهد…
تو دل نرو 2019 ، در مورد گروهی از افراد می باشد که می خواهند مسیر 3000 مایلی شانگهای تا چشم انداز های پوشیده از برف هیمالیا را پیاده روی کنند اما در میانه ی راه، با یکی یتی (مرد برفی) جوان به نام اورست برخورد می کنند. در ادامه، آنها تصمیم می گیرند تا این موجود جادویی را به آغوش خانواده اش که در اورست زندگی می کنند، بازگردانند…
در فیلم کشتار سهمگین مدیر عاملی به نام داناوان چالمرز که از ثروت هنگفتی برخوردار است، گروهی از ماموران مزدور را استخدام می کند تا از دستیابی اعضای گروهکی تروریستی به یک فن آوری بسیار مهم جلوگیری نمایند. البته پس از ربوده شدن دختر چالمرز، این عملیات با یک چالش جدی مواجه می شود و...
در فیلم برخورد در طول یک روز سرنوشتساز، یک تاجر فاسد و همسر اجتماعیاش برای نجات دخترشان از دست یک جنایتکار بدنام به رقابت میپردازند.
در فیلم موازی با دوبله فارسی، گروهی از دوستان به آینه ای برخورد می کنند که به آنها امکان این را می دهد که به جهان های موازی سفر کنند، چیزی نمی گذرد که متوجه می شود وارد کردن دانش و علم از آن طرف می تواند عواقب خطرناکی داشته باشد و…