دخترك كرد مرزنشين صبح زودي به هنگام پر كردن تنگ آب از نهر مقابل كلبه با پيكر خون آلود دو سرباز كه از دو جبهه ي مختلف هستند مواجه مي شود. دخترك كه براي حل سئوالش سعي در ارتباط برقرار كردن با آنها دارد به همراه خانواده تلاش مي كند تا به آنها كمك نمايد و اين آغازي براي شروع ماجراست....
مردی پس از سالها، طی عمل جراحی که در خارج از کشور انجام میگیرد، بینایی خود را باز مییابد؛ و در ادامه با مشکلاتی در زندگی مواجه میشود نابینایی که از 8 سالگی بینایی خود را از دست دادهاست امیدی مییابد برای دیدن دوباره رنگها و خطوط زندگی عادی. یوسف در تصور آنکه با یافتن بینایی خودبه خود حقیقی دست خواهد یافت و پس از آن خواهد توانست ارتباطی در خور خود با خدای خود برقرار نماید با خدای خویش عهد میبندد که در صورت توان مجدد برای بینایی در راه خداوند زندگی کند و...
در مورد روزنامهنگاری به نام بن مانالوویتز است که از شهر نیویورک به تگزاس سفر میکند تا درباره مرگ مرموز زنی جوان که با او ارتباط برقرار کرده بود، تحقیق کند اما…
یک مادر به همراه فرزندانش به یک شهر کوچک میروند. در این شهر آنها باید ارتباط خود با ارواح و راز میراث مخفی پدربزرگ را کشف کنند.
جوانی به نام چارلی کینکید، همان کسی است که یک مقر مخفی را زیر خانه خود پیدا میکند؛ پناهگاهی که به نظر میرسد به یک ابرقهرمان تعلق دارد. او این موضوع را با دوستان خود در میان میگذارند. این چند نفر کم کم به این نتیجه میرسند که پدر چارلی (کسی که ارتباط سرد و غریبی با فرزند خود دارد)، احتمالا یک زندگی مخفی دوگانه داشته باشد…
مادری سراسیمه وارد کلانتری میشود و به افسر نگهبان میگوید دختر جوانش، سحر، دیشب به خانه بازنگشته است. سحر دختری بلندپرواز و مطلقه است که به دلیل نوع پوشش و آرایش و ارتباطاتش در محله پشت سرش حرف زیاد است...ماجرای فیلم پیرامون پیدا کردن ردی از سحر پیش میرود..
داستان بازیگری به نام رضا گلزار است که از همسر خود جدا شده است، رضا و همسرش یکدیگر را دوست دارند اما برخی ارتباطات رضا باعث بدبینی همسر سابقش از او میشود.
فیلم داستان زندگی مردی نویسنده است که از بیماری وسواس رنج می برد. او با وجود مهربانی ها و حسن خلقی که دارد نمی تواند به خاطر این بیماری با دیگران ارتباط برقرار کند. مجید قریب مترجم کتابهای رمان فرانسوی است. او که از بیماری وسواس رنج میبرد، قرار است در آغاز ترم جدید، میزبان دختر برادرش، پری باشد. با ورود پری به زندگیاش، درگیریهایی بین او و مجید روی میدهد. همزمان، معلم زبان پری نیز پا به خانه مجید میگذارد و حوادث جدیدی را رقم میزند.
مهتاب دانشجوی رشته معماری است. او برای تنظیم پایان نامه اش رابطه دوستانه ای با استاد راهنمای خود اعلاء ایجاد می کند. این ارتباط منجر به ایجاد احساس عاشقانه یک سویه از طرف استاد راهنما او می شود، اما مانع بزرگی برای رسیدن مهتاب به اعلاء وجود دارد…
جمعه جمال زهي، با پايان يافتن تحصيلاتش در زمينه علوم ارتباطات و ماهواره هاي مخابراتي، با مدرك دكترا به ايران مي آيد تا در يك عمليات نفوذي در خاك عراق شركت كند. در بدو ورود به كشور، او به سيستان و بلوچستان مي رود تا همسرش صنم را ببيند و براي رفتن به مأموريت خطرناكش، از او و خانواده خود خداحافظي كند. جمعه به دليل محرمانه بودن مأموريت، به خانواده و همسرش درباره جزئيات امر حرفي نمي زند. او به پاكستان مي رود تا به ظاهر از سفارت آمريكا ويزا بگيرد؛ اما در هتل توسط نيروهاي عراقي دستگير مي شود و...