
قبیله خون آشامی جوان و 13 ساله ای به نام “رودولف” توسط یک شکارچی خطرناک خونآشامها تهدید می شود. او با شخصی معمولی به نام “تونی” که با هم هم سن هستند، در قلعه ای قدیمی دیدار میکند و طولی نمیکشد که با هم دوست میشوند. تونی تصمیم میگیرد به رودولف کمک کند تا بتواند خود و خانواده اش را نجات دهد.
داستان یک زن جوان گمراه که ناامید از دوستان و شهرت خود شده است.
بعد از دو شکست عشقی جداگانه، الکسا به طور اشتباهی یک "قلب شکسته" برای جیسون می فرستد، او فکر می کند که دارد به دوستش پیامک می دهد اما ...
لوبیاها میتونن دست و پا در بیارن و حرف بزنن و حتی داستان حماسی بگن. توی داستان ارباب حلقه ها موضوع سر یک حلقه جادویی بود. خوب اینجا مسئله یک لوبیای جادویی هست. توتو شخصیت اصلی یک لوبیا از عمو بیل بوی میگیره. یک لوبیا که نه در آتش میسوزه نه از بین میره نه هیچی!اون به کمک یک سری از دوستاش سعی میکنه در جریان یک سفر بفهمه که این لوبیا واقعن به چه دردی میخوره. هدیه ها بی دلیل به کسی داده نمیشن، پس وقتی یکیش رو گرفتین حواستون باشه. شاید یک چیز جادویی از توش در بیاد. یک خیار و گوجه فرنگی هم دارن داستان رو برای ما روایت میکنن.
دو دوست در بروکلین مجبور میشوند محمولهی پول مافیا را به استرالیا برسانند. در آنجا آنها با یک گانگرو روبرو میشوند و تصمیم میگیرند یک عکس از آن بگیرند. اما هنگام عکاسی ژاکت قرمز رنگی را تن آن میکنند و گانگرو پا به فرار میگذارد ، در همان لحظه متوجه میشوند تمام پول مافیا را در آن ژاکت جا گذاشتهاند و…
ماجراجوییهای اسکوبیدو و دوستانش در دوران نوجوانی که با هم به حل معماهای ماورالطبیعی و مبارزه ما مجرمان شرور میپردازند
ماجراجویی های داربی دختری 6 ساله به همراه پو و تیگر که برای حل مشکلات روزمره خود به شتاب یکدیگر نیشتابند.
داستان زندگی سرگرد ساندیپ آنیکریشنان که سال 2008 در جریان مبارزه با حملات تروریستی در بمبئی در تاج پالاس جان خود را از دست داد. پس از آن در سال 2009، نشان آشوکا چاکرا که باارزش ترین نشان شجاعت زمان صلح هندوستان است به او داده شد.
هوگارت پسری 9 ساله، رابطه دوستی نزدیکی با رباتی دارد که به زمین آمده است. ماموران به دنبال نابودی ربات هستند اما او برخلاف ظاهر ترسناکش، بی آزار و مهربان است.
در سرزمین اکوستریا اسب شاخ داری زندگی می کند. این اسب دوست داشتنی توسط شاهزاده خانم میلیسیا آموزش دیده است . او درصدد است تا مسوول برگزاری جشن خانواده سلطنتی باشد و در این مسیر باید با خطرات مختلف دست و پنجه نرم کند و بتواند این جشن را به بهترین نحو ممکن به پایان برساند. اسب دوست داشتنی قصه ما متوجه می شود که وجود سحر و جادویی عجیب ممکن است به مردم خاصی در شهر آسیب برساند و باعث کشته شدن مردم شود.