سباستین ده ساله که عاشق زندگی در شهر است، مجبور است تابستان را در کوهستان با مادربزرگش بگذراند. اوضاع چندان بر وفق مراد او نیست تا اینکه با سگ بزرگی به نام بل آشنا می شود که صاحب بدرفتاری دارد. سباستین با محافظت از دوست جدید خود پرماجراترین تابستان عمرش را می گذراند.
یک گانگستر مخوف معروف به روح، وارد یک زندان شده و افراد داخل زندان را گروگان میگیرد تا شمشهای طلای پنهان شده در زندان را به سرقت ببرد. اما در این میان یک افسر پلیس حرفهای برای حل این موضوع مامور شده و بدین ترتیب تعقیب و گریز میان یک جنایتکار باهوش و یک افسر پلیس بیرحم آغاز میشود و…
پو در حال آماده شدن برای تبدیل شدن به رهبر معنوی دره صلح خود است، اما همچنین به کسی نیاز دارد که جای او را به عنوان جنگجوی اژدها بگیرد. به این ترتیب، او یک کونگ فو کار جدید را برای آن نقطه آموزش می دهد و با شروری به نام آفتاب پرست روبرو می شود که شرورانی از گذشته را تداعی می کند.
چند سال پس از شورش آنشی، ارتش تبت به جنوب غربی حمله کرد و گائو شی، فرمانده نظامی سلسله تانگ، در نبرد شکست خورد. چانگان در خطر قریب الوقوع بود. گائو شی که در شهر محاصره شده به دام افتاده بود، تجربیات گذشته خود با لی بای را برای خواجه ای که به عنوان ناظر نظامی خدمت می کرد، یادآوری کرد.
در یک سفر تولد به مکزیک، رونی آن 12 ساله به طور تصادفی یک نیمه خدا را که در یک کوه گرفتار شده بود آزاد می کند و به کمک خانواده اش نیاز دارد تا اوضاع را درست کند.
زمانی که ادی اشرافی املاک خانواده را به ارث می برد، متوجه می شود که خانه امپراطوری عظیم علف های هرز است – و صاحبان آن به جایی نمی روند.
این داستان ادامه داستان اخراجیها یک است. در اوایل فیلم عراقیها اقدام به کشتن مجروحین می کنند و اخراجیهای اسیر شده را به یک اردوگاه به سرپرستی رسول می برند. از طرف دیگر، خانواده آنها که قصد مسافرت به مشهد را داشتند، توسط سازمان مجاهدین خلق ایران با ربودن هواپیما و نشاندن آن در عراق ایشان را ترغیب به اعطای درخواست پناهندگی به صدام حسین میکنند. مسافران که خانوادههای اخراجیها هم جزو آنها بودند، برگه درخواست پناهندگی را پاره کرده و سرود ای ایران را میخوانند.
یونس راننده تاکسی کهنهکار، در پایانِ یک روزِ کاری به زن جوان بارداری کمک میکند تا به بیمارستان برسد. غافل از اینکه در بیمارستان اتفاقاتِ زیادی در انتظارِ اوست. پزشک و کارکنان بیمارستان پیشداوریهایی گوناگون دربارهٔ راننده و ارتباطش با زن دارند، اما در مقابل پرسشهای خود فقط با سکوت راننده روبرو میشوند.
پس از شکست تانوس و بازگرداندن شرایط به حالت عادی، اسکات لنگ زندگی آرام و خوش و خرمی را تجربه میکند. این آرامش پس از شیطنتهای کیسی، دختر اسکات که سعی دارد تا جا پای پدرش بگذارد، به آشوب کشیده میشود.
وقتی یک فناوری تسلیحاتی مرگبار جدید نظم جهانی را مورد تهدید قرار می دهد یکی از بزرگترین بازیگران هالیوود را به خدمت می گیرند تا به آن ها در یک ماموریت مخفی کمک کند...