هلن، زنی 33 ساله اهل بوردو، فرانسه، به عنوان یک زوج در کنار متیو، همسر چندین ساله اش، با خوشبختی زندگی می کند. روزی که متوجه می شود به یک بیماری نادر ریوی مبتلاست، زندگی او زیر و رو می شود. به لطف یک وبلاگ، او نروژ را کشف می کند و تصمیم می گیرد از غریزه خود پیروی کند. علیرغم تمام عشقی که به شریک زندگیاش متیو دارد، که در طول بیماریاش بسیار حمایت میکند، او را در فرانسه رها میکند و به تنهایی از سراسر اروپا به نروژ میرود تا راهی جدید پیدا کند و با وبلاگنویسی به نام مستر که پیدا کرده است آشنا شود. در اینترنت.
چند سال پس از شورش آنشی، ارتش تبت به جنوب غربی حمله کرد و گائو شی، فرمانده نظامی سلسله تانگ، در نبرد شکست خورد. چانگان در خطر قریب الوقوع بود. گائو شی که در شهر محاصره شده به دام افتاده بود، تجربیات گذشته خود با لی بای را برای خواجه ای که به عنوان ناظر نظامی خدمت می کرد، یادآوری کرد.
پس از شکست تانوس و بازگرداندن شرایط به حالت عادی، اسکات لنگ زندگی آرام و خوش و خرمی را تجربه میکند. این آرامش پس از شیطنتهای کیسی، دختر اسکات که سعی دارد تا جا پای پدرش بگذارد، به آشوب کشیده میشود.
یک فروشنده بستنی سعی می کند بفهمد چه کسی دوچرخه ای را که برای کارش استفاده می کند دزدیده است.
پس از مرگ «شاه ادوارد»، اوترد ببانبرگ و دوستانـش در یک پادشاهی از هم پاشیده تلاش می کنند به امید این که بتوانند در نهایت یک انگلستان محتد تشکیل دهند.
یک جوان بیست و پنج ساله فرانسوی به کره جنوبی می رود تا والدین بیولوژیکی خود را پیدا کند. اما سفر او یک چرخش شگفت انگیز دارد…
دو دوست قدیمی در انبار یک شرکت تجارت الکترونیک استخدام شده اند. «آلیس» به عنوان یک انتخابگر باید سفارشات را از قفسه ها خارج کند، «مگان» نیز به عنوان کارآموز مدیریت، نظارت و مدیریت گروهی از انتخابگران را برعهده دارد. «مگان» در تلاش برای حفظ شغل جدیدش، مجبور است همکار باردارش «آلیس» را تحت فشار و جنینش را در معرض خطر قرار دهد تا «نرخ انتخاب» او را بالا ببرد.
در اولین روز کله کدو به عنوان یک ابرقهرمان ، شیطانیترین اختراع او زنده میشود و شروع به خرابکاری میکند ، اکنون کله کدو باید جلوی آن را به هر روش ممکن بگیرد. اما…
دکتر ادموند درتلاش است که انقلابی در اسحله های جنگی ایجاد کند و ...
یک گروه تروریستی که مبنای عملکردش اینترنتی ست, وارد مرکز کنترل اینترنت نیویورک شده و به نوعی تمام تلوزیون، آب و برق و گاز و مخابرات شهر را تحت کنترل خود در می آورد و دیگر هرگونه عکس العمل را از دیگران سلب می کند. افسر پلیس «جان مکلین» به همراه هکر جوانی سعی در نفوذ در این گروه و جلوگیری از خراب کاری های آنها را دارد.