این فیلم درباره موجودی فضایی است که بنا بر مشکلاتی که وی ناخواسته درگیر آن، به زمین می آید و حالا باید با موجوداتی مواجه شود که شباهتی به خودشان ندارد و…
هاشم، که جیگرکی دارد، مرد لوطی مسلکی است و هوای هم محله ای ها را دارد؛ منتها به سبک خودش. هر جا دعوایی باشد، هاشم هم وارد می شود و قضیه را تمام می کند. اما هاشم گروه دوستانی دارد، که خلاف کار هستند تا اینکه کابوسی او را تغییر می دهد..
طاهر که برخلاف نظر خانواده اش با روجا ازدواج کرده، در شب جشن تولد دختر خردسالش برای او هدیه ای دریافت میکند که بعداً معلوم میشود از طرف مردی ناشناس استمرد ناشناس از آن پس مدام زنگ مي زند تا (به قول خودش) حقيقتي تلخ را به اطلاع او برساند. اين حقيقت درباره خيانت همسر اوست. طاهر كه لكنت زبان دارد و كودكي ناخوشايندي داشته به مرور به همسرش مشكوك مي شود و با او به كشمكش برمي خيزد..
در فیلم اوباش ، کسی نمی داند این شهر با مردمش چه می کند، مردمی که به سادگی به آنان می گوییم ”اوباش” ولی بین خودشان قوانینی دارند که حرفهاییست شنیدنی….
در جریان حمله عراق به ایران، یکی از روستاهای کردنشین شناسایی میشود و قرار میشود یک گروه از نیروهای عراقی به روستای مزبور حمله کند. آنها قصد دارند با زدن زاغههای مهمات، سکوی موشکی خودشان را به آن منطقه برای حمله به شهرهای غرب ایران منتقل کنند. سید قاسم خرمدره همراه تعدادی از بسیجیهای رزمنده برای شناسایی و نجات روستاییان، عازم آن منطقه میشود ولی..
بچههای یک شهر از دست بزرگترهای خود به تنگ آمدهاند. به پیشنهاد و کمک بادبادکی به شهری پرواز میکنند که خالی از بزرگترهاست. در آنجا بچهها امور شهر را در دست میگیرند و به کارهای مورد علاقه خود دست میزنند. اما پس از مدتی نظم شهر به هم میریزد و بچههای پشیمان تصمیم به بازگشت میگیرند. بزرگترها هم که به دنبال بچهها میگردند، پی میبرند که در حق آنها اهمال و بیتوجهی کردهاند. بچهها با بادبادک هایشان به شهر خودشان نزد بزرگترها بازمیگردند، این حادثه به آنها ثابت میکند که به وجود هم نیازمندند..
عاطفه که علاقه زیادی به همسرش بهزاد دارد، تلاش میکند که او را از زندان آزاد کند اما با آزادی بهزاد دردسرهای دیگری آغاز می شود. مکافات بی پولی که عشق را تحت تاثیر خودش قرار می دهد…
فرزندان زنی قصد کلاهبرداری از او را دارند. آنها گمان می کنند که او مشاعرش را از دست داده و می خواهند اموال پدری را از او بگیرند و میان خودشان تقسیم کنند. این در حالی است که زن متوجه نیت آن ها هست و…
یک مدیر آژانس تبلیغاتی هنگام عبور از کوهستان به دلیل طوفان برف ، به خانه یک پیرمرد پناه می برد ولی خیلی زود خودش را بین عده ای از قانونمداران بازنشسته می بیند که می خواهند وی را بابت اتفاقاتی که حتی خودش هم متوجه انها نیست محاکمه کنند ولی مشخص نیست این دادگاه نمایشی است یا واقعی...
نگاهی به زندگی و کار چارلی چاپلین به قول خودش شامل مصاحبه ای عمیق که او با مجله Life در سال 1966 انجام داد.