در مجموع 16 فیلم و سریال یافت شد.
در مجموع 16 فیلم و سریال یافت شد.
در دره ای دوردست و فراموش شده که پر از خرت و پرت های رها شده است، نبردی بی پایان میان خیر و شر در جریان است. این نبرد میان شل و ول ها و محکم ها، خوشحال ها و بدعنق ها، باهوش ها و حیله گر ها، خوش صورت ها و معمولی ها و زشت هاست. اینجا، سرزمین باتراسنایک ها و گامبل هاست.
شارلوت خود را در یک رکود مییابد و به دنبال جرقهای است که به نظر میرسد دستنیافتنی است. پس از شبی پرهیجان از عاشقی و خیالپردازی درباره آیندهای با مردی به نام آدام، او ناگهان ناپدید میشود. وقتی شارلوت سرانجام متوجه میشود که آدام به بیماری لاعلاجی مبتلاست، تصمیم میگیرد به او کمک کند تا آخرین روزهای زندگیاش را به کاملترین شکل ممکن سپری کند.
پوپات، زوردار، هانی و بانی حیوانات خانگی خانم کاتکار هستند که در خانه ای آرام و کوچک زندگی می کنند. در نبود خانم کاتکار ماجراهای جالبی برای آنها رخ می دهد و...
هیونسو و سو-جین تازه ازدواج کردهاند. بهطور ناگهانی، هیونسو شروع به صحبت در خواب میکند: «یه نفر اینجاست.» از آن شب به بعد، هر بار که به خواب میرود، به فرد دیگری تبدیل میشود و هیچ خاطرهای از شب قبل ندارد. این وضعیت، سو-جین را دچار اضطراب شدیدی میکند؛ او مدام نگران است مبادا هیونسو در خواب به خانوادهاش آسیب بزند و به همین دلیل دیگر نمیتواند حتی لحظهای آرام
یک اودیسه در زمان و خاطره، با محوریت مکانی در نیوانگلند که در ابتدا بهصورت یک بیابان و بعدها بهعنوان یک خانه، داستان عشق، فقدان، مبارزه، امید و میراث را میان زوجها و خانوادهها در طول نسلها روایت میکند.
من عاشق زمستونای اینجام. قشنگ نیست؟ قشنگه ولی سختی داره. پنج هزار کیلومتر پرواز می کنن فقط برای این که زنده بمونن. اولش خیلی ترسناکه ولی تهش خونه شونو پیدا می کنن. اگه به تهش برسن. بلد باشن می رسن.
با کشف نفت در زمینهای قبیله بومی آمریکایی اوسیج در شهر اوسیج اوکلاهاما در دهه 20 میلادی، قتلهایی رخ داد و همین نیز باعث شد تا افبیآی به اینجا بیاید و شروع به تحقیق بکند.
سیرکی که لورل و هاردی در آن کار میکنند ورشکست میشود و مالک سیرک به هر یک از کارکنان یکی از حیوانات سیرک را به عنوان دستمزد می هد. از این میان سهم هاردی یک گوریل ماده و سهم لورل جعبهای پر از حشره “ساس” میشود. مشکل اصلی اینجاست که آنها جایی را برای اقامت ندارد و کسی هم به یک گوریل اتاق اجاره نمیدهد…
درباره ماجراهای ساختمانی به نام «هادسون 16» است؛ این ساختمان جذاب، در خیابانی آرام، در شهری بزرگ واقع شده که همسایه های کوچک آن به شباهت ها و تفاوت های هم احترام می گذارند و مناسبت های مختلف را با هم جشن می گیرند. در اینجا، همه همدیگر را می شناسند و ماجراهای جالبی در کنار هم دارند
یک نوزاد توسط یک مادربزرگ ناامید از بیمارستان ربوده می شود. پرواز او زنجیره ای از رویدادها را رقم می زند که افراد کاملا غریبه را در طول یک روز دراماتیک گرد هم می آورد.